Abstract:
ازجمله جنبشهای اجتماعی که توجه جهانیان را به خود جلب نمود و معادلات جهانی را متحول گرداند پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی بود. حضرت امام در سالهای پیش از انقلاب اسلامی نظریه ولایت فقیه را تئوریزه نمود؛ بهگونهای که قابلیت راهبردی در عرصه جامعه سیاسی پیدا کرد. از مهمترین مولفههای دخیل در نظریه ایشان، ایجاد ارتباط بین منصب قضاوت و حکومت نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که با استفاده از منابع موجود فقهی-حدیثی باب القضا در پرورش مباحث ولایت فقیه نضج یافت. بدین سبب سوال اصلی پژوهش حاضر چگونگی ایجاد این ارتباط و تاثیرات آن بر نظریه ولایت فقیه میباشد که در تکمیل زوایا و اجرایی شدن جزئیات این نظریه اهمیت فراوان دارد. پژوهش حاضر با استفاده از شیوه کتابخانهای با محوریت کتب امام خمینی و روش توصیفی-تحلیلی بهدنبال بیان تقریر روشنی از این نوآوری است. نتیجه بهدست آمده این است که ایشان با استناد به ادله روایی و عقلی، منصب قضاوت را یکی از شئون حکومت معرفی کرده و برخی از ادله و مباحث قضاوت را مربوط به حکومت نیز میداند.
One of the social movements that attracted the attention of the world and changed the world equations was the victory of the Islamic Revolution led by Imam Khomeini. Imam Khomeini theorized the theory of Velayat-e-Faqih in the years before the Islamic Revolution; In a way that found strategic capability in the field of political society. One of the most important components involved in his theory is the establishment of a connection between the position of judge and the government of the Holy Prophet (S), which matured by using the existing jurisprudential hadith sources of Bab al-Qada in cultivating the issues of Velayat-e-Faqih. Therefore, the main question of the present study is how to establish this relationship and its effects on the theory of Velayat-e-Faqih, which is very important in completing the angles and implementing the details of this theory. The present study seeks to provide a clear account of this innovation by using a library-based method, centering on Imam Khomeinichr('39')s books, and a descriptive-analytical method. The result is that, citing narrative and rational arguments, he introduces the position of judge as one of the affairs of the government and considers some of the arguments and issues of judgment to be related to the government.
Machine summary:
با توجه به مطالب ارائهشده با اين سؤال مواجه ميشويم که ارتباط بين منصب قضاوت و حکومت نبي اکرم| و تأثيرگذاري آن در مسئله ولايت فقيه در ديدگاه امام خميني+ چيست؟ مقدمه ابتدا باید دانست که در رابطه با نظريه ولايتفقيه و بررسي ابعاد انديشه فقهي و سياسي امام خميني+ تحقيقات گوناگوني انجام شده است.
ولايتفقيه در ديدگاه حضرت امام خميني+ برپايه چند مؤلفه اساسي استوار است که از مهمترين آنها ميتوان به دو مؤلفه اشاره کرد: اول نگرش حضرت امام خميني+ به شئون سهگانه نبي اکرم| و جمع شأن حکومت و قضاوت ذيل ولايت (خميني، 1381: 3/575؛ خميني، 1385: 38) و بهتبع آن استفاده از تراث گرانسنگ فقها در مباحث کتابالقضا براي گسترش منابع، جهت پايهريزي تئوري ولايت فقيه که آثار بسيار مهمي را به همراه دارد.
ـ را ميتوان در مباحث موجود در بابالقضا کنکاش کرد؛ نه اينکه مستقيماً همان حکم موجود در مسئله مربوط به قاضي در مورد وليفقيه هم تسري داده شود؛ بلکه با نوآوري حضرت امام+ ـ بازگشت شأن قضاوت فقيه به شأن ولايت و حکومت همانند نبي اکرم| و ائمه اطهار^ ـ روايات و مباحث فقهي مربوط به قاضي ميتواند پايه مناسبي براي ورود به مسائل و نتيجهگيري در حوزه ولايتفقيه باشد.