Abstract:
در این مقاله با بررسی مبانی فقهی ماده واحده سقط درمانی، با روش تحلیلی - توصیفی نشان داده که نظام تقنینی کشور، با توجه به جوانب فرهنگی- اجتماعی این موضوع، اشکالات فقهی این ماده واحده، و به خصوص در بعد سیاستهای جمعیتی، نیازمند بازکاوی برای ساماندهی مسئله سقط جنین در جامعه میباشد تا از این رهگذر، موجبات افزایش سقطهای غیر قانونی، فراهم نشود. از این رو، هدف پژوهش حاضر آن است که روشن نماید بسیاری از بیماریها و نواقص جنینی که در اندیکاسیونهای پزشکی، ملاک حرج شناخته شده قابل درمان است و یا برخی همانند کوتولگی اساسا یک ویژگی است نه یک بیماری که موجب حرج باشد و نیز با توجه به لزوم احراز قطعی حرج در فتاوا و احتمالات خطای تشخیصی در پارهای از شیوههای غربالگری نمیتوان همه این موارد را در سقط درمانی، مصداق حرج قطعی قبل از ولوج روح دانست؛ به ویژه آنکه ملاک حرج شخصی است و نسبت به توان تحمل مادران نیز متفاوت است و نمیتوان برای همه مصادیق، یک ضابطه کلی تنظیم کرد و باید به موارد مسلم، روشن و قدر متیقن از دشواری غیر قابل تحمل در نگهداری کودک توجه کرد و روش آن نیز نه در تکثیر روزانه اندیکاسونهای پزشکی به عنوان مصادیق جدید حرج است؛ زیرا سقط جنین به قدری در نزد شارع مقدس، مذموم و ناپسند است که حتی استناد به موارد حرجی نیز چه بسا قبح این عمل و مفسده آن را بر ندارد و لذا باید فقط از باب ناچاری و اضطرار انجام شود. بنابراین باید این موارد بسیار محدود شود و همراه با تشکیل جلسات کارشناسی دقیق برای هر یک از زنان باردار متقاضی باشد که مبتلا به این وضعیت شدهاند تا به صورت موردی، میزان اختلال جنین و توانایی هر مادر در نگهداری وی احراز گردد و در صورتی که شرایط استناد به حرج که به صورت مفصل بیان شده، محرز نگردد، اصل اولی حرمت اسقاط جنین، حاکم خواهد بود و پزشک خطاکار مسئول عواقب این کار میباشد.
In this article, by examining the jurisprudential principles of the single article of abortion therapy, by analytical-descriptive method, it has been shown that the legislative policy system, considering the socio-cultural aspects of this issue and especially in the field of population policies, needs to be reviewed to organize abortion in society. In order not to increase illegal abortions in this way. Therefore, the aim of the present study is to clarify that many fetal diseases and defects that are known in medical indications as a criterion of discomfort have different spectrum, stages and degrees, and some of these children have unusual and severe disorders after birth. They are not behaviors whose maintenance has caused annoyance to parents, and also due to the possibility of diagnostic error in some of the tests and screening methods, not all of these cases can be considered as embarrassment in medical abortion; In particular, it is a criterion of personal embarrassment and is different from mothers' tolerance, and it is not possible to set a general rule for all cases. It is not in the daily reproduction of medical indications as new examples of embarrassment that contradicts the spirit of the rule of denial of embarrassment, but requires careful expert meetings for pregnant women applicants who have suffered from this condition. His care should be achieved.