Abstract:
ابنعربی در ارائة فرضیة «پایانپذیری عذاب» با خوانشی متفاوت از آیات قرآن در پی باورپذیرکردن فرضیة خود و سازگارکردن آن با آیات قرآن است؛ اینکه او در این خوانش عرفانی، از کدام سازوکارها و شگردهای گفتمانی بهره برده، مسئلهای است که در این مقاله با بررسی صورتبندیهای گفتمانی ابنعربی نشان داده میشود. از بررسیها این به دست آمد که ابنعربی با بهرهگیری از استراتژیهای کلامی و صورتبندیهای محتوایی و زبانی جدید از آیات، در پی پیشبرد گفتمان حاکم بر خوانش عرفانی خود، یعنی گفتمان «تساهل و تسامح» است. مهمترین شگردهای ابنعربی در خوانش او از آیات قرآن مطابق با این نظام گفتمانی، عبارت است از: تقلیل و انسداد معنایی مفاهیم و گزارهها و بازتولید معنایی جدید برای آنها؛ برجستهسازی نشانهها و گزارههای سازوار و حاشیهرانی نشانهها و گزارههای ناسازگار با دیدگاه نویسنده؛ تکگویگی؛ وارونهسازی مفاهیم و آموزهها و طبیعیسازی مدعیات نویسنده. بهرهگیری ماهرانة ابنعربی از این شگردها به ساختارشکنی مفاهیم و نشانهها، مسخ آموزهها و ازهمگسیختگی پیوند میان گزارهها و پارهگفتارها در گفتمان رقیب انجامیده و او توانسته است تاحد زیادی نظام گفتمان شریعتمدارانة رقیب را به چالش بکشد. هدف این مقاله بازخوانی و بررسی صورتبندیهای گفتمانی خوانش ابنعربی از آیات قرآن در ارائة فرضیة پایانپذیری عذاب است که با روش توصیفی ـ تحلیلی به انجام رسیده است.
Ibn Arabi, in a different approach from the general commentators, denies the immortality of the torment of the Hereafter and considers it finite. The present study seeks to address what mechanisms and discourse techniques he used in his reading of the verses of the Holy Qur'an to make his hypothesis believable and compatible with the verses as well as examining his method and the validity of his citations based on discourse critique. The study was done using a descriptive-analytical method and a discourse approach. The results of the study showed that Ibn Arabi, using theological strategies and discourse techniques in his different readings of verses with new content and language formulations of the teachings related to the immortality of torment in the Holy Qur'an, seeks to promote the discourse of ‘religious tolerance’ and to weaken the discourse of ‘intensification of religious discipline’. The most important tricks of Ibn Arabi in his reading of Quranic verses in accordance with this discourse system are: reducing and blocking the meaning of concepts and propositions, reproducing new meanings for them, highlighting the signs and consistent and marginal propositions incompatible with the author’s point of view, using monologues, inversing concepts and teachings, and naturalizing the author’s claims. It was also found that Ibn Arabi's skillful use of such tricks has led to the deconstruction of concepts and signs, the distortion of teachings, and the breaking of the bond between propositions and fragmentary discourses in a rival discourse so that he can read his preferred reading.
Machine summary:
مقالاتي نيز که به نقد فرضيۀ ابن عربي پرداخته اند، به طور کلي نقد محتوايي بوده است ؛ براي نمونه ، سيد ابوالبرکات ديباجي و فاطمه گليفروشاني (١٣٩٠) در مقالۀ «نقد و بررسي دلائل انقطاع عذاب جهنم از نظر ابن عربي و ملاصدرا» با مقايسۀ ادلۀ ابن عربي و ملاصدرا در اين باره ، برخي از استدلال هاي ابن عربي را با اشاره به آراي علامه طباطبايي نقد و به آن خدشه وارد کرده اند.
سخن ابن عربي در بازگرداندن ضمير «ها» به غير عذاب (نار، لعنت و وزر) بنابر قواعد دلالي زبان ، صحيح به نظر مي رسد؛ اما ادعاي اصلي او در اينجا از هم گسيختن معناي «نار» از معناي «عذاب » و نفي ملازمۀ ميان آن دو، و ابداع مفهومي جديد و پارادوکسيکال تحت عنوان «آتش بدون عذاب » است که در روند غيريت سازي مفاهيم و عناصري صورت گرفته که در گفتمان رقيب و گفتمان خودي مشترک است .
هال ، ١٣٨٦: ٧-٨٧)؛ اما ابن عربي اين شگرد را با مهارت تمام به صورت وارونه در ارائۀ تعريفي متفاوت از مفاهيم و نشانه هاي موجود در گفتمان خودي به کار گرفته است ؛ او با ساختارشکني در معناي يک نشانه (نار) و گسستن رابطۀ آن با نشانه اي ديگر (عذاب )، معناي رايج آن را در پاره گفتارهاي مرتبط با اين دو نشانه دگرگون کرده و با انسداد معناي پيشين ، همسو با فرضيه اش ، معنايي جديد براي آن توليد کرده است .