Abstract:
در این نوشته درصدد تحقیق این مسئله هستیم که آیا در آثار آیتالله محمدتقی مصباح از طرح کلی دین بحث شده است یا خیر؟ و اینکه در آثارشان به این عنوان تصریح کردند یا از کنار هم قرار دادن جملاتشان چنین استفادهای میشود؟ و آیا بیانشان در این موضوع یکی است و یا متعدد میباشد؟ و در فرض اختلاف هر کدام از آنها چه تفاوت و اشتراکی با بقیه موارد دارند؟ شاید بتوان گفت که اگرچه ایشان به عنوان «طرح کلی دین» در آثارشان تصریح نکردند، اما از مجموع عباراتشان استفاده میشود که درصدد بحث از طرح کلی دین بودهاند و آن را عبارت از نظامی هماهنگ و به هم پیوسته و براساس محور واحد میدانند. ایشان در چهار اثر از آثار خود با رویکردهای متفاوت به این مسئله پرداختهاند، بنابراین از مجموع مباحث ایشان میتوان اینگونه نتیجه گرفت که: بین اجزاء این طرح کلی باید هماهنگی و ارتباط و به هم پیوستگی بوده و محور در میان همه اجزاء باید امر واحدی باشد و رابطه اجزاء هم باید طولی بوده و ارتباط منطقی و ترتبی بین آنها وجود داشته باشد. طرح باید اللهمحور باشد نه انسانمحور که بوی اومانیستی دارد. محتوای قرآن از نظر ایشان همان محتوای دین بوده و فرقی ندارند. محور دعوت انبیاء؟ع؟ به عنوان یک طرح کلی ایمان است و لذا لازم است کشف این محور مستند به دین باشد. در نوشته حاضر جمعآوری دادهها به صورت کتابخانهای بوده و تحقیق به گونه توصیفی تحلیلی انجام شده است، بنابراین در مواردی صرفاً آراء ایشان نقل و تبیین شده و در پارهای موارد نقد و بررسی مطالب هم انجام شده است.
In this article, we are trying to investigate whether the outline of religion has been discussed in the works of Mohammadtaghi Mesbah or not and that he specified this title in his works, or can this title be inferred only by putting his sentences together? And are his statements on this subject the same or multiple? And assuming the differences in the statements, what are the differences and commonalities with the others? It may be said that although he did not specify it as a "outline of religion" in his works, it is inferred from all his expressions that he has discussed the outline of religion and considered it as a coherent , interconnected system based on a principal axis. He has dealt with this issue in 4 of his works with different approaches; Therefore, from all his discussions, it can be concluded that there should be coordination, connection and interconnection between the components of this outline, and the axis among all the components should be one thing, and the relationship between the components should be longitudinal and relationship between them should be logical and hierarchical. This plan should be God-centered, not human-centered, which has a humanistic smell. This plan should be God-centered, not human-centered, which has a humanistic smell. According to him, the content of religion is the same as the text of the Qur'an and the axis of the invitation of the prophets (peace be upon them) or the outline of religion is faith, and therefore its discovery must be documented in religion. In the present article, data collection has been done in a library method and the research has been done in a descriptive-analytical one, so in some cases only his opinions have been quoted and explained, and in some cases the content has been reviewed and criticized.
Machine summary:
(مصباح یزدی، 1393ش: 11) چیستی طرح کلی: ایشان در تفسیر موضوعی آیات به سه روش اشاره کرده و گفتهاند: میتوان همه معارف قرآن را در قالب نظامی هماهنگ و پیوسته به هم براساس محوری واحد ملاحظه كرد و در آن قالب به شرح، تفسیر و بیان دیدگاههای قرآن پرداخت؛ همانگونه كه در مجموعه معارف حاضر چنین شده است؛ دیگر آنكه موضوعات قرآن را در قالب سه محور عقاید، احكام و اخلاق دستهبندی كرد و زیر محورهای مختلف آنها را براساس آیات قرآن تبیین كرد و سوم آنكه موضوعات مطرح شده در قرآن را بدون طرح كلی و گسسته از هم بررسی كرد، مانند جهاد در قرآن یا امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و مانند آن.
(مصباح یزدی، 1375ش: 13) بنابراین ایشان در این کتاب در یک بیان توحید را روح و پیکر اسلام و ریشه همه حقائق و محور نظام اعتقادی دانستهاند و در بیان دیگر محتوای دین را به دوگانه عقائد و ارزشها تقسیم کردهاند، به گونهای که با هم مرتبط و همبسته بوده و بین آنها رابطه اصل و فرع و ریشه و شاخ و برگ وجود دارد و بین این شاخ و برگ هم رابطه تأثیر و تأثر متقابل وجود دارد.