Abstract:
تئاتر مجموعهای از نظامهای نشانهای است. بنابراین این نشانهها هستند که نمایش را از یک شکل اجرایی عادی و معمولی به اثری اندیشهای و مورد نظر مخاطب تبدیل میکنند. نمایش امروز در زندگی و فرهنگ مردم جایگاه ویژهای پیدا کرده است اگرچه در گذشته بیشتر در جشنها یا مراسمها برای توده مردم اجرا میشد اما امروز به یکی از اشکال هنرهای ارتباطی و اندیشهای تبدیل شده است که رفتارهای انسان امروزی را در اجتماع که پایههای فرهنگی آن جامعه است تحت تاثیر قرار میدهد. در این مقاله نگارنده پس از بررسی تاریخچه و ریشهشناسی این هنر در قسمت دوم این مطالعه نیز، با مد نظر قرار دادن اطلاعات در قسمتهای اول به بحث شناخت نشانه در عناصر نمایش اشاره شده و عناصر مختلف را تمرکز بر ارکان واقعگرایی و رئالستیک از منظر نشانهشناسی مرور میکند.
Machine summary:
اگر در گذشته تئاتر را هم پایه با کلمه درام می دانستند وآن را به اصل ریشه این کلمه در زبان یونانی به معنی عمل و کنش ارجا می دادند و درونش به دنبال تضاد ناشی از کلمه بودند - این نیز خود معنایی برای تئاتر است؛ اما امروز دیگر معنای کاملی برای این هنر فاخر نیست زیرا هسته اصلی و موتور محرکه یک تئاتر در حال حاضر اندیشه نهفته و یا پیدای آن است هر چند این تفکر و یا اندیشه بر گرفته از ذهنیت نمایش نامه نویس باشد که با هماهنگی نظام نشانهای توسط کارگران تبدیل به اثری کنشی و زنده می شود و مخاطب می تواند با آن موافق یا مخالف باشد، پس تئاتر در ذات خود اثری بر گرفته از روایت اندیشه های مختلف انسان هایی آگاه است (شافعی و همکاران، 1397).
افزون بر این، در تجزیه و تحلیل چگونگی آفرینش معنا در بازیگری، این دوگانگی بنیادین را باید برابر دید داشت: بازیگر خودش یک شمایل است؛ یعنی کسی که همچون نشانهای، برای کسی دیگر کارکرد دارد؛ ولی با این حال شاید شماری از نظامهای نشانهای که بازیگر به کار میگیرد شمایلی یا نمایهای، نمادین و یا حتی به شکل همزمان هر سه آنها باشد: ریشسفید که نشانه شمایلی سالخوردگی است شاید دلالت نمادین فرزانگی نیز از آن دریافت شود (محمودی بختیاری و علوی طلب، 1389).