Abstract:
قاعده حرمت اعانه بر اثم از قواعد فقهی مشهور و متداول بین فقهای امامیه بوده و به
استناد آن در موارد فراوانی حکم به حرمت اعمالی که مستلزم اعانه بر اثم است وارد
شده است این قاعده در ابواب مختلف فقهی مثل معاملات و مجازات و...کاربرد های
فراوانی داشته و گستره ای به وسعت تمامی عرصه های حیات آدمی دارد.
وجود آیات و روایات متعدد در خصوص این قاعده، بیانگر جایگاه مهم آن بوده که در
نتیجه تعیین عناصر دخیل در تحقق مصادیق اعانه بر اثم و تبیین دایره شمول و
گستره فقهی این قاعده ضرورت مییابد.
این مقاله به بررسی ملاکهای تحقق این قاعده از دیدگاه اعاظم فقها پرداخته و در
ادامه به مصادیق متعدد این قاعده که در ابواب مختلف فقهی مورد اشاره واقع شده،
میپردازد. استخراج این مصادیق به این معنا است که علیرغم عدم اشاره مستقیم به
این قاعده در کتب قدیم قواعد فقه، این قاعده در لسان فقها جریان داشته، و در جای
جای مباحث عبادات و معاملات بدان استناد شده است.
Machine summary:
منظور از علم معاون اين است که معاون بايد دو چيز را بداند تا در صورت تحقق ساير شرايط عمل او مصداق معاونت در جرم تلقي شود: ١) علم به سوءنيت مرتکب ٢) علم به تأثيرگذاري و مساعد بودن عمل او به ارتکاب جرم حال اين سوال مطرح ميشود که آيا صرف علم و اطلاع معاون ، براي تحقق اعانت بر اثم کفايت ميکند يا خير؟ شرط بودن عنصر آگاهي براي تحقق عنوان معاونت ظاهرا در ميان حقوقدانان جاي شبهه و ترديد نيست ، ليکن فقهاي بزرگوار با کنکاش هاي ريزبينانه خود مسأله را به بوته نقض و ابرام گذاشته ، برخي به دلايلي منکر شرطيت آن شده و گروه کثيري شرطيت آن را پذيرفته اند.
. عده اي ديگر از فقها از جمله شيخ طوسي [١٥]، علامه حلي [٩]، محقق اردبيلي و صاحب حدائق صاحب رياض [١٣] و امام خميني(ره ) [٢٩] براي تحقق معاونت ، صرف علم و اطلاع را کافي ميدانند اعم از اين که معاون از انجام مقدمات حرام ، قصد اعانت را نيز داشته باشد، يا خير و اعم از اين که فعل مجرمانه مباشر واقع شود يا نه .
اين دسته از فقها براي توجيه فتواي خويش به عموم آيه ٢ سوره مائده « و لا تعاونوا علي الاثم و العدوان » و اطلاق چندين روايت تمسک جسته اند که به برخي از آن ها اشاره ميشود: الف ) روايت عمربن اذينۀ از امام صادق (ع ) که در آن چنين آورده شده است : «به امام صادق (ع ) نامه اي نوشتم و در مورد شخصي که چوب دارد و آن را به کسي ميفروشد که از آن ها صليب درست ميکند، حکم مسأله را سوال کردم .