Abstract:
رودکی از شاعرانی است که تاکنون دیوان او یافته نشده و مجموعهاشعاری که امروزه از وی در دست است از تذکرهها، فرهنگهای لغت، کتابهای بلاغی و کتابهای تاریخی جمعآوری شده است. مجموعه اشعاری که نفیسی از منابع بیان اشاره فراهم کرده، مبنای بسیاری از پژوهشهایی قرار گرفته که بعدها دربارۀ اشعار رودکی انجام شده است. هرچند وی کوشیده است اشعار منسوب به رودکی و دیگر شاعران را از هم جدا کند، هنوز ابیاتی در دیوان رودکی وجود دارد که از لحاظ سبکی به دورههای بعدی شعر فارسی و شعر دیگر شاعران مانندتر است. در این پژوهش با بررسی تاریخی و سبکشناسی دربارۀ رد انتساب قطعهای از رودکی با مطلع زیر بحث میشود: مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب چه آب جویم از جوی خشک یونانیقطعهای که در دیوان و مجموعه شعرهای رودکی به کوشش نفیسی (1341)، دانشپژوه (1374)، احمدنژاد (1375)، قادر رستم (1391) و دهقانی (1394) جزء اشعار رودکی و در مجموعههای امامی (1387) و شعار (1389) جزء اشعار منسوب به رودکی ذکر شده است. نخجوانی (1333) آن را در «دیوان قطران» آورده و رواقی (1399) نیز شاعرآن را قطران نوشته است. براساس نتایج پژوهش، قدیمیترین منابعی که این قطعه در آنها به رودکی و قطران نسبت داده شده، مربوط به پس از قرن یازدهم است. از لحاظ سبکی استفادۀ زیاد از واژههای عربی، فراوانی واژهها و تصاویر انتزاعی، وجود عبارتهای دینی، شرعگرایی و فلسفهستیزی و تفاخر، انتساب آن را به رودکی و قطران رد میکند. این ویژگیها نشانگر سبک شعر در قرن ششم است.
Rudaki is one of the poets whose poetry collection has not been found and the existing poems attributed to him have been collected from various sources such as biographies, dictionaries, rhetorical and historical books. Nafisi studied the cited resources and collected the attributed poems to Rudaki and published them which were taken as the basis for the next research on Rudaki’s poems. Although Nafisi tried to make a distinction between the attributed poems to Rudaki and poems of other poets in the book, there are still some verses in Rudaki’s book of collected poems that are stylistically more similar to the poems of other poets and later periods of Persian poetry. This research studies the rejection of the attribution of a fragment by the following opening-verse regarding Rudaki in a historical and stylistic manner: "I use the spirit of the prophets / What water can I get from the dry river of the Greeks?", which is addressed in the Rudaki Divan Nafisi (1963), Daneshpajooh (1996), Ahmadnejad (1997), Ghader Rostam (2013), and Dehghani (2016), and in Emami's collection (2009) and Shoar (2011) as the poems attributed to Rudaki. Nakhjavani (1955) brought it in Qatran's Divan and Ravaghi (2021) also wrote its poet of Qatran. The oldest resources which attributed this fragment to Rudaki and Qatran belong to the beginning years of the 12th century. From a stylistic point of view, excessive use of Arabic terms, the abundance of abstract words and imaginaries, the existence of religious terms, the tendency toward shariah, anti-philosophy approach, complaint, and snobbery, which are the properties and style of the poems in the sixth century, weaken the possibility of attributing this fragment to Rudaki and Qatran.
Machine summary:
در اين پژوهش با بررسي تاريخي و سبک شناسي دربارة رد انتساب قطعه اي از رودکي با مطلع زير بحث ميشود: مرا ز منصـــب تحقيق انبيـاســـت نصـــيـب چــه آب جـويـم از جـوي خشــــک يـونــاني قطعه اي که در ديوان و مجموعه شعرهاي رودکي به کوشش نفيسي (١٣٤١)، دانش پژوه (١٣٧٤)، احمدنژاد (١٣٧٥)، قادر رستم (١٣٩١) و دهقاني (١٣٩٤) جزء اشعار رودکي و در مجموعه هاي امامي (١٣٨٧) و شعار (١٣٨٩) جزء اشعار منسوب به رودکي ذکر شده است .
اين قطعه در برخي از مجموعه اشعاري که پژوهشگران متأخر بر نفيسي از رودکي فراهم کرده اند، نيز آمده است : مرا ز منصـــب تحقيق انبيـاســـت نصـــيـب چــه آب جويم از جوي خشــــک يونــاني براي پرورش جســـم جـان چـه رنجـه کنم کـه حيف بـاشـــد روح القـدس به ســـگباني بـه حســـن صـــوت چو بلبـل مقيـد نظمم به جرم حســـن چو يوســـف اســـير و زنداني بســـي نشـــســـتـم من بــا اکــابر و اعيــان بــيــازمــودمشــــان آشــــکــار و پــنــهــانــي نـخـواســـتـم ز تمني مگر کــه دســـتوري نــيــافــتــم ز عــطــاهــا مــگــر پشــــيــمــانــي (نفيسي، ١٣٨٢) بيت اول اين قطعه دستمايۀ تعدادي از مطالب و مقالاتي است که دربارة تفکر ديني و کلامي رودکي نوشته شده است (نفيسي، ١٣٨٢؛ طالبيان ، ١٣٨٢ و هاشمي، ١٣٨٧) و نيز برخي ذکر کرده اند رودکي با سرودن آن خود را از قرمطي بودن بري دانسته است (انصاف پور، ١٣٥٩؛ صفا، ١٣٧٢ و لؤلؤيي، ١٣٧٨).
ناگفته نماند که زرين کوب (١٣٦٣)، محجوب (١٣٦٢)، فروزانفر (١٣٦٩) ، صفا (١٣٧٢)، ياحقي (١٣٨٠)، شفيعيکدکني (١٣٨٣)، جعفريجزه (١٣٩٤) و شريفي (١٣٩٥) به اختلاط اشعار رودکي با قطران و ديگر شاعران به صورت خلاصه اشاره کرده اند.