Abstract:
ملاهادی سبزواری ( ۱۲۱۲-۱۲۸۹ ق) متخلص به « اسرار ».حکیم، عارف و شاعر شیعی
عصر قاجار و بزرگترین فیلسوف قرن سیزدهم، که در سبزوار متولد شد و در همانجا
درگذشت. منظومه مشهورترین اثر اوست که در آن حکمت و منطق را به نظم درآورده
است. حکیم ملاهادی سبزواری صاحب حدود 46 اثر است. از جمله آثار او اشعار عربی در
شرح مثنوی و معنوی مولاناست که به قصد توضیح معضلات مثنوی سخنان مولانا را از
دیدگاه مکتب فکری خود حکمت الهیه تجزیه و تحلیل کرده است. حاج ملاهادی عبارات
ابهامآور را با استفاده از قواعد و دستور زبان و صنایع ادبی روشن میسازد؛ اما تفسیر مثنوی
را به وضوح مبدل به نوعی تفسیر فلسفی از قرآن میکند. در تفسیر ابیات از آیات و احادیث
متعدد و اشعار عربی و فارسی بهره برده است. بیشترین اشعار عربی از حضرت علی )علیه-
السلام(، ابنفارض و محییالدین عربی است که حاوی نکتههای عرفانی همچون وحدت
وجود، نظام احسن انسان کامل، تجلی، انا الحق، فقر عرفانی و ... است؛ اما ابیاتی از
امروالقیس، طرفه، لبید، ابونواس، ابوالعلاء معری، ابنسینا، شاعران متصوفه، خود شاعر و ...
نیز در این میان به چشم میخورد. با توجه به اینکه نام شاعر و دوران او در پارهای موارد
مشخص نیست، گاهی فقط مصراعی ذکر شده است؛ نیز ادبیات عربی، ترجمه و اعراب
ندارد؛ در این مقاله به بررسی و تحلیل اشعار عربی این حکیم سخن در شرح مثنوی و
معنوی مولانا میپردازیم.
Machine summary:
حاج ملاهادي پس از فراغت از تأليف منظومه و شرح آن ابتدا خود به تدريس آن پرداخته و پس از پايان دوره اول آن فرزند بزرگ حکيم ، آخوند ملامحمد تدريس مجدد آن را براي شيفتگان حکمت به عهده گرفته است .
(همان : ٤٦) مجموع مباحث منطق و فلسفه امروزه به نام شرح منظومه سبزواري کانون باصفاي حوزه ها را گرم نگه داشته و علاوه بر اين که نشان ميدهد حاج ملاهادي عالمي منطقي و فيلسوفي بزرگ بوده شاعري زبردست و توانا بوده است .
علاوه بر کتاب هاي فوق ، آثار ديگري را آقاي غلامحسين رضانژاد (نوشين ) ذکر کرده اند که عبارتند از: تعليقات بر حاشيه جماليه بر حاشيه خضري شيرازي، حاجي در حاشيه ٧٦ شرح منظومه حکمت و در بحث «قدم و حدوث » آنگاه که از حدوث تأليفات آيت الله علامه حلي بوده و در علم کلام شيعي است .
نحوه ي زندگاني آن مرحوم که اعتمادالسلطنه از آقا محمداسمعيل فرزند ارشد حاجي [همسر نگارنده نتيجه آقا محمداسمعيل و نبيره حاج ملاهادي هستند] شنيده و در آن زمان عيال آن مرحوم نيز در پشت پرده حضور داشته و حرف هاي آقا محمداسمعيل را تأييد و بعضا تصحيح مينمود به شرح ذيل بوده است : مرحوم حاجي هر شب در زمستان و تابستان و بهار و پاييز ثلث آخر شب را بيدار بودند و در تاريکي عبادت مينمودند تا اول طلوع آفتاب ، آن وقت دو پياله چاي بسيار غليظ سياه رنگ که در هر پياله مخصوصا دوازده مثقال قند ميريختند ميل ميفرمودند و ميفرمودند اين چاي غليظ شيرين را براي قوت ميخورم ، به ترياک و حب نشاط و اقسام تنباکو و توتون و انفيه هرگز ميل و رغبت ننمودند، دو ساعت از روز گذشته به مدرسه تشريف ميبردند و چهار ساعت تمام در مدرسه بودند، بعد به خانه مراجعت کرده ناهار ميخوردند و ناهار ايشان غالبا يک پول نان بود که زياده از يک سير از آن نميخوردند.