Abstract:
در کنار دیپلماسی کلاسیک که بر منابع سنتی قدرت مانند قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی و قدرت نظامی متکی است، امروزه نوع جدیدی از منبع قدرت در سیاست خارجی مورد توجه قرار گرفته است که متاثر از هویت تمدنی است . به عبارتی فرهنگ، هویت و اشتراکات تمدنی مبنایی برای همگرایی کشورها و تامین منافع ملی در عرصه سیاست خارجی محسوب می شود. در حقیقت پیوندهای عمیق فرهنگی و تمدنی می تواند بسترهای همگرایی منطقه ای را فراهم کرده و بدین ترتیب کشورهای یک حوزه تمدنی را به سمت دستیابی به اهداف مشترک رهنمون سازد. با توجه به انگاره فوق، پژوهش حاضر در پی بررسی و پاسخگویی به این سوال اصلی است که مؤلفه های تاریخی- فرهنگی چگونه ممکن است به همگرایی ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز کمک کند؟ فرضیه ای که در پاسخ به سوال فوق در این مقاله مورد آزمون قرار گرفته این است که ترویج «سیاست خارجی تمدنی» مبتنی بر مفهوم «ایران فرهنگی» می تواند نقش تعیین کنندهای در همگرایی این کشورها داشته باشد. روش پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است و داده ها نیز با رجوع به منابع کتابخانهای و همچنین با مراجعه به منابع اینترنتی جمع آوری شده است.
Along with the classical diplomacy, which relies on traditional sources of power, such as economic, political and military power, today a new source of power has been taken into consideration which is affected from civilizational identity. In other words, culture, identity and civilization subscriptions provides a ground for integration of countries and supplying national interests in foreign policy arena. In fact, deep cultural and civilizational connections could pave route for regional integration and consequently help the countries of a civilizational scope to achieve their common goals. Accordingly, the present study seeks to answer this main question how the historical-cultural elements can help toward the integration between Iran and the countries of Central Asia and the Caucasus? In this article, the hypothesis that was examined in response to the above question is that the promotion of "civilizational foreign policy" based on the concept of "cultural Iran" can play a decisive role in the integration of these countries. This Research utilizes the descriptive-analytical method and data was collected through library and internet sources.
Machine summary:
با توجه به انگاره فوق، پژوهش حاضر در پی بررسی و پاسخگویی به این سؤال اصلی است که مؤلفه های تاریخی- فرهنگی چگونه ممکن است به همگرایی ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز کمک کند؟ فرضیه ای که در پاسخ به سؤال فوق در این مقاله مورد آزمون قرار گرفته این است که ترویج «سیاست خارجی تمدنی» مبتنی بر مفهوم «ایران فرهنگی» می تواند نقش تعیین کنندهای در همگرایی این کشورها داشته باشد.
بهرغم دیدگاههای سیاسی متعارض و همچنین تمایلات غرب گرایانه اغلب کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، وجود ظرفیت های غنی فرهنگی بین ایران و کشورهای این حوزه جغرافیایی میتواند مبنایی برای همگرایی و همکاری منطقهای بوده باشد و در نتیجه منافع کشورهای این منطقه را تأمین کند.
بی تردید، توجه به این امر و بهره-گیری درست از پتانسیلهای فرهنگی، میتواند سیاست خارجی ایران را به سیاستی پویا، پذیرنده، منعطف و رهبری کننده بدل سازد و در همین حال، از یک سو به تثبیت و تقویت جایگاه منطقه ای ایران و از سوی دیگر به تعامل منطقی و سازنده با کشورهای گسترهی فرهنگ و تمدن ایرانی که عمدتاً در آسیای مرکزی و قفقاز واقعاند، بینجامد.
با تأکید بر فرهنگ مشترک گسترهی تمدنی ایران میتوان افکار عمومی کشورهای این گستره را با یکدیگر هم اندیشه و هماهنگ نمود که بر همگرایی بین سیاست مداران این کشورها نیز تأثیرگذار خواهد بود.
درهمین راستا، سیاست خارجی تمدنی این امکان را به کشورهای حوزه تمدنی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز می دهد که منافع ملی خود را بر اساس تمدن و فرهنگ مشترکشان پایه ریزی کنند.