Abstract:
مالک بن نبی از اندیشمندان تاثیرگذار و بزرگان جنبش اصلاح گرایانه در جهان اسلام و الجزایر است. هدف وی در حوزه تمدن اسلامی، رویارویی فکری با استعمارفکری و سیاسی غرب بود و راهکارهایی علمی و عملی برون رفت از انحطاط در جهان اسلام و احیای تمدن اسلامی نیز ارائه داد. مالک بن نبی بر آن بود که مؤلفه ها و جریان های پیشران تمدن معاصرغرب را بررسی و مطالعه نماید و براساس آنها، راهکارهایی برای مقابله با تمدنغرب و پیشبرد تمدناسلامی ارائه نماید. این مقاله باروش توصیفی_تحلیلی به بررسی تمدن معاصرغرب از دیدگاه مالک بن نبی می پردازد. مولفه ها و جریان های فکری پیشران تمدن معاصرغرب از دیدگاه مالک بن نبی چیست؟ یافته های این پژوهش حاکی از ای ناست که از دیدگاه مالک بن نبی، تمدن ها در نتیجه هماهنگی و انسجام میان سه عنصر «خاک، انسان و زمان» و در سایه یک نیروی مؤثر دینی به وجودمی آید. وی، تمدن معاصرغرب، تهی از جنبه های مثبت نیست و همه نظام های علمی ازجمله تمدن اسلامی از آن بهره برده اند؛ اما باید به گزاره های منفی آن نیز توجه کنیم. ازدیدگاه وی، تمدن معاصرغرب با آموزه های دینی و انسانی و اخلاقی همخوانی ندارد. این تمدن دارای گزاره ها و مولفه های ویژه ازجمله، استعمار، شرقشناسی و دموکراسی است. همچنین در این میان، مکاتبی همچون سرمایه داری، مارکسیسم و ناسیونالیسم ازجمله را جریان های پیشران فکری و اقتصادی تمدن معاصرغرب می پندارد و بنیان تمدن معاصرغرب و ریشه همه مسائل آن را برآمده از این مکاتب تلقی می کند. از منظر وی، دوگونه ارزش ها و اصول در نظام فرهنگی تمدن معاصرغرب به چشم می خورد: اصول و ارزش های متناسب با ذات و ویژگی های خاص فرهنگ غرب و اصول و ارزش هایی که برای اجرا در نقاط دیگر جهان است.
Malek Bennabi (1905-1973 AD) is one of the most influential thinkers and great figures of the reformist movement in the Islamic world and Algeria. With his scientific works, especially in the field of Islamic civilization, he dealt with the intellectual confrontation and political colonization of the West. It also offered scientific and practical solutions to overcome the decline of the Islamic world and revive Islamic civilization. He believes that contemporary civilizations have emerged as a result of the harmony and coherence between the three elements of "soil, man and time" and under the influence of an effective religious force. He emphasizes the existence of a fourth space, the "network of social relations." Bennabi intended to study the components and currents of the proponents of contemporary Western civilization and based on them, provide solutions for confronting and advancing Islamic civilizationThis article deals with a descriptive-analytical approach to the study of contemporary Western civilization from the perspective of Bennabi. What is the definition of contemporary Western civilization and civilization from Bennabi's point of view? What are the components and currents of contemporary Western civilization from Bennabi's point of view? One of this research aims is to examine Bennabi's views on contemporary Western civilization. The Prophet's approach is a civilizational manifest with a focus on the subject of the Qur'an, anthropological studies, and civilization. The prophet of contemporary Western civilization has special propositions and components such as colonialism, Orientalism and democracy.
Machine summary:
چنانکه مهمترین کلید واژگان مورد استفادهاش عبارتنداز: تمدن، فرهنگ، قابلیت استعمار یا روحیه استعمارپذیری، نزاع اندیشهها، اصلاح آگاهی اسلامی، ایجاد کشورهای مشترک المنافع اسلامی همچون کشورهای اروپایی (صداقت، 1394: 212) از منظر بن نبی، علت اصلی ضعف و عقب ماندگی جهان اسلام، مسئله تمدن است.
از نوآوریهای این مقاله بیان مولفهها و جریانها و مکاتب فکری پیشران معاصر تمدن معاصرغرب (سرمایهداری، مارکسیسم و ناسیونالیسم) از دیدگاه بن نبی است که پیشتر بدان پرداخته نشده بود.
به دلیل اینکه دو مؤلفه استعمار و شرقشناسی به عنوان دو مؤلفه تمدن معاصرغرب از دیدگاه بن نبی، کمتر مورد توجه نویسندگان ایرانی قرار گرفته، به بررسی این دو مؤلفه راهبردی خواهیم پرداخت.
3- دموکراسی سومین مؤلفه تمدن معاصرغرب از دیدگاه بن نبی، دموکراسی است؛ وی بر این باور است که معنای اصلی دموکراسی، سلطه و سیطره انسان بر سرنوشت خود در نظام اجتماعی خاص و معین است.
مکاتب فکری پیشران در تمدن معاصر غرب از دیدگاه مالک بن نبی بن نبی، به بررسی مکاتب پیشران فکری و اقتصادی تمدن معاصرغرب میپردازد و معتقد است که این مکاتب بنیان تمدن معاصرغرب محسوب میشوند و ریشه همه مسائل این تمدن، برآمده از آنها است.
(بن نبی، 1960 الف: 112) در واقع، بن نبی، به دنبال برقراری ارتباط میان سرمایه و ابعاد اجتماعی جوامع و افراد است تا دکترین سرمایهداری را یک جنبش عملی اقتصادی و در راستای استعمار و تمدن غرب معرفی نماید.