Abstract:
پایان جنگ جهانی دوم و شکست ژاپن در جنگ نقطه عطفی در تاریخ این کشور محسوب میشود. این واقعه نه تنها زمینه افول هژمون ژاپن به عنوان یک قدرت بینالمللی را رقم زد بلکه زمینهساز تغییر سیاست خارجی این کشور از یک قدرت بزرگ به یک بازیگر دنبالهرو گردید. تاریخ ژاپن در دوره پساجنگ جهانی دوم گویای تغییر جهتگیری سیاست خارجی آن در مقاطع مختلف است که همگی آنها به نوعی به منطقه خاورمیانه ارتباط دارد. حال این سوال مطرح میشود که چرا خاورمیانه به نقطه کانونی تغییر سیاست خارجی ژاپن تبدیل شده است؟ در این رابطه به نظر میرسد وابستگی اقتصادی ژاپن به نفت منطقه در دوره پساجنگ جهانی دوم تا به امروز موجب تاثیرپذیری سیاست خارجی این کشور از تحولات منطقه خاورمیانه بوده است. اگر امنیت و اقتصاد را دو پایه سیاست خارجی ژاپن در دوره پس از جنگ جهانی دوم بدانیم اولی به دلیل شکست ژاپن در جنگ مزبور از امریکا باعث دنبالهروی از آن گردید؛ اما در مورد اقتصاد، شرایط خاص داخلی ژاپن در دوره پساجنگ از یک سو و تصمیمات دولتمردان امریکایی از سویی دیگر، زمینهساز سمتگیری متفاوت ژاپن در طول پنج دهه اخیر بوده است. در این مقاله با توجه به هدفگذاری سیاست داخلی کلان ژاپن برای نائل آمدن به پیشرفتهای اقتصادی در دوره پساجنگ جهانی دوم و تاثیرگذاری آن بر رفتار این کشور در عرصه بینالملل سعی بر آن است در چارچوب نظریههای واقعگرایی و لیبرالیسم نهادگرا به تحلیل تغییر سیاست خارجی ژاپن طی چند دهه گذشته در پرتو تحولات خاورمیانه پرداخته شود.
The end of WWII and defeating Japan was a turning point in its history. This incident not only paved the way for declining Japan’s hegemony as an international power but prepared the situation for changing foreign policy in Japan from a key power to a bandwagon. Examining the history of Japan after WWII shows the change in the foreign policy direction of this country at different times, all of which are somehow related to the Middle East region. Now the question arises, why should this region become the focal point of changing Japan's foreign policy? It seems that Japan's foreign policy has been influenced by its economic dependency on the oil of the region in the ensuing WWII. In other words, if we consider security and economy as the twin columns of Japan's foreign policy in the period after the Second World War, the former has brought about dependency on the United States due to its defeat in the mentioned war; but as for the former, economy, the specific internal conditions of the country in the post-war period, on the one hand, and the different and sometimes contradictory decisions of American statesmen, on the other hand, have been the basis for Japan's different orientation during the last five decades. This article, with regard to the targeting of Japan's macro domestic policy to achieve economic progress in the post-World War II and its implication on the behavior of Japan in the international milieu, it is tried to analyze the change of Japan’s foreign policy within the last decades in the light of Middle East events behind the realism and institutional liberalism lenses as the theoretical frameworks.
Machine summary:
در اين مقاله با توجه به هدف گذاري سياست داخلي کلان ژاپن براي نائل آمدن به پيشرفت هاي اقتصادي در دوره پسا جنگ جهاني دوم و تاثيرگذاري آن بر رفتار اين کشور در عرصه بين الملل سعي بر آن است در چارچوب نظريه هاي واقع گرايي و ليبراليسم نهادگرا به تحليل تغيير سياست خارجي ژاپن طي چند دهه گذشته در پرتو تحولات خاورميانه پرداخته شود.
٢) سياست خارجي ژاپن پس از جنگ جهاني دوم اگرچه سياست خارجي ژاپن در طول بيش از ٧٥ سال گذشته همواره در راستاي استراتژيهاي کلان امريکا در سطح بين الملل بوده است اما سمت گيري اقتصادي آن در دوره پساجنگ جهاني دوم و وابستگي شديد اين کشور به منابع نفتي خاورميانه ، زمينه ساز تغيير الگوهاي رفتاري آن در پرتو تحولات خاورميانه از دهه هفتاد ميلادي به بعد بوده است .
در اين چارچوب ، شرايط سياسي-اقتصادي آن دوران زمينه را براي ظهور رهبران محافظه کاري فراهم ساخت که الويت آن ها در هر دو حوزه داخل و خارج بر سه بخش متمرکز بود: اول ، تداوم حيات اين کشور در عرصه بين المللي به پشتوانه برخورداري از حمايت امريکا؛ دوم ، موازنه نقش امريکا در روند دولت سازي جديد ژاپن ؛ و سوم ، برجسته شدن جايگاه اقتصاد در سياست خارجي اين کشور (بيزلي، ١٣٩٦: ٩-٣١٢).
Japan's Foreign Policy Since 1945, Translated by Alireza Amani, Tehran: Tehran International Studies and Research Institute Publications (In Persian).