Abstract:
منظومۀ خنگارنامه یا خوانگارنامه سرودۀ میرعلی بن مظفّر طوسی، متخلّص به «معالی» و «میر معالی» در سال 878ق به پادشاه عثمانی، سلطان محمّد فاتح پیشکش شده است. خنگارنامه از منابع مهمّ فارسی در تاریخ عثمانی و تاریخ برخی از سلسلههای ایران و بینالنّهرین، مانند آققویونلوها و قراقویونلوها و همچنین برخی حکومتهای محلّی، مانند مشعشعیان و حاکمان هرمز و بحرین است، امّا به دلیل اطّلاعات ناقصی که در فهرستنویسی نسخۀ منحصر بفرد آن ارائه شده، تاکنون در پژوهشهای مرتبط با تاریخ ایران مورد توجّه قرار نگرفته است. در این مقاله به شناساندن سراینده، ویژگیهای متن و اطّلاعات تاریخی و اجتماعی و زبانی مندرج در آن پرداخته شده است.
The poem Khongarnameh or Khwangarnameh, composed by Mir Ali b. Mozaffar of Tus, with the pen-name “Ma’ali” and “Mir Ma’ali” was dedicated in 878 H/ 1474 to the Ottoman sovereign, Sultan Mohammad the Conqueror. The Khongarnameh is one of the important Farsi sources on the history of Ottomans and the accounts of some of the royal houses of Iran and Mesopotamia, such as the Aq Qoyunlus and Qara Qoyunlus, as well as several local rulers like Mosha’sha’ians and overlords of Hormuz and Bahrain . However, due to the imperfect information presented in the bibliographical descriptions of the sole manuscript of the Khongarnameh, it has not been addressed in the studies related to the Persian history. In this article, attempts have been made to give some insights regarding the composer of the poem, the features of its text and the historical, social and linguistic information therein.
Machine summary:
تا جایی که میدانیم، فقط در دو اثر سدۀ نهم اطّلاعاتی برای نمونه در چند موضع از نامههای مندرج در کلام المهدی به همین باور اشاره شده (نسخۀ 10222 مجلس، گگ 320پ، 337ر، 349ر) امّا چنانکه کسروی نیز اشاره کرده، ادّعای مهدویّت مشعشع با اصول تشیّع اثنیعشری و بهویژه زنده بودن امام مهدی(عج) در تناقض است (کسروی، 1330: 22).
کتاب تاریخ غیاثی در دسترس قاضی نورالله شوشتری (1019ق) بوده و او با تصریح به استفاده از آن، اطّلاعات مشعشعیان را از همانجا در مجالس المؤمنین نقل کرده است (شوشتری، 1354: 2/395-402)؛ امّا ظاهراً به نقد منابع خود نپرداخته، زیرا در یک جا ظهور محمّد بن فلاح را در سال 840ق پس از مناظرۀ شیخ احمد بن فهد حلّی با علمای بغداد به ترغیب میرزا اسپند بن قرایوسف قراقویونلو (حاکم محلّی در بغداد و نواحی؛ د 848ق) دانسته، امّا در ذیل یادکرد سادات مشعشع، ظهور او را در سال 828ق ثبت کرده است.
جز این دو اثر سدۀ نهم، در احسنالتّواریخ (نگاشتۀ 985ق) نیز ذیل شرح رویدادهای سال 858ق به استیلای سیّد محمّد بن فلاح بر حویزه (= هویزه)، دزفول، ششتر و جنگهای او و استفاده از کتاب استادش ابن فهد در علوم غریبه و ادّعای او مبنی بر اینکه پیشرو 1 امام مهدی عج است و ایشان بهزودی ظهور میکنند، اشاره شده و اینکه جهانشاه قراقویونلو (حک 843-872ق) علی شکربیگ را به جنگ او فرستاد امّا پس از چندی، او را برای جنگ با اوزونحسن (حک 861-882ق) بازگرداند (روملو، 1384: 524-526).