Abstract:
شورش مردم نیریز فارس و روستاهای تابعه در عهد ناصری یکی از اتفاقات و رویدادهای اجتماعی و سیاسی مهم در تاریخ محلی فارس و جنوب ایران بهشمار میرود که کمتر موردمطالعه و واکاوی قرارگرفته است . نظر به حضور سید یحیی دارابی بابی در رأس این شورش، اهمیت آن هیچگاه موردتوجه پژوهشگران واقع نشده و اتفاقاً بهدلیل حضور سید یحیی دارابی در رأس آن از اهمیت آن فرو کاسته شده است. باوجودآنکه دارابی به فرقۀ بابیت تعلق داشت، اما رنگوبوی شورش مردم نیریز و حرکت وی در نیریز عمدتاً طبقاتی و اجتماعی بود که برپایۀ جنبش عمومی مردم شکل گرفت. در این جنبش اجتماعی اکثریت اهالی نیریز بهخصوص روستاهای آن که شامل کشاورزان پیشهوران و کارگران میشد مشارکت داشتند. در این پژوهش سعی شده است تا ابعاد گوناگون شورش مردم نیریز فارس و نیز نقش سید یحیی دارابی در نیریز و حوادث رخداده در این شهرستان در سایۀ این حرکت موردبررسی قرار گیرد. لذا سؤال اصلی پژوهش این است که زمینههای اصلی شکلگیری شورش مردم نیریز فارس کدام بود و چگونه سید یحیی دارابی رهبری آن را به دست گرفت؟ پژوهش به شیوۀ مطالعۀ کتابخانهای و با تکیه به روش توصیفی ـ تحلیلی تلاش میکند تا پاسخ سؤال پژوهش را بیابد. فرضیۀ محوری این پژوهش آن است که انباشت دهها سال مطالبات مردم نیریز و فقر و درماندگی آنها نیاز به جرقهای داشت که یحیی دارابی آن جرقه را روشن کرد. یافتههای پژوهش حکایت از آن دارد که شورش مردم نیریز بهسبب ظلم و ستم حاکم نیریز، زینالعابدین خان و رهایی از فشار اقتصادی رخ داد و رهبری سید یحیی دارابی بر این شورش ناشی از پیشینۀ خانوادگی مثبت، و ازدواج وی در نیریز بوده است
The People's revolt of Neyriz Fars and Subordinate villages in the Nasserite era, which considered itself a follower of Bábism sect, is one of the most important social and political events in the local history of Persia and southern Iran, which has been less studied. Due to the presence of Seyyed Yahya Darabi at the head of this uprising, its importance has never been considered by researchers and incidentally, due to the presence of Seyyed Yahya Darabi at the head of it, its importance has diminished, although Darabi belonged to the Bábism sect. But the color of the smell of the People's revolt of Neyriz and his movement in Neyriz was mainly class and social, which was formed on the basis of the general movement of the people. The majority of the people of Neyriz participated in this social movement, especially in the villages, which included artisan farmers and workers.
In this research, an attempt has been made to study the various dimensions of the People's revolt of Neyriz Fars and also the role of Seyyed Yahya Darabi in Neyriz and the events that took place in this city in the shadow of this movement. Therefore, the main question of the research is what were the main grounds for the formation of the People's revolt of Neyriz Fars? And how did Seyyed Yahya Darabi take over its leadership? The research tries to find the answer to the research question by using the library study method and relying on the descriptive-analytical method. The central hypothesis of this research is that the accumulation of tens of years of demands of the people of Neyriz and their poverty and helplessness needed a spark that Yahya Darabi lit that spark.
Machine summary:
بنابراين زمينه هاي اجتماعي شورش مردم در نيريز و روستاهاي اطراف به علت نارضايتي و فقر گسترده و انباشت خشم پنهان ازيک سو و عدم توجه دولت مرکزي و مقامات ايالت فارس به اوضاع آن ها و فساد اداري و مالي موجود ازسويديگر به کل گسترده اي به وجود آمده و ليکن از فقدان رهبري رنج ميبرد که سيد يحيي دارابي با 55 تکيه برسيادت خويش پيشينۀ مذهبي خانوادة خويش و البته گرايش هاي سياسي که پيدا کرده بود جرقۀ شعله ور شدن اين شورش را ايجاد کرد وگرنه ريشه هاي شورش در عملکرد بسيار فاجعه بار مقامات حکومتي نيريز و فقر مردم قابل تفسير و تبيين است .
همچنين در کتاب 62 چهل سال تاريخ ايران حسين محبوب اردکاني نيز به شورش مردم نيريز عليه حاکم خود و پيوستن سيد يحيي به اين شورش اشاره شده است .
باتوجه به مطالب ارائه شده از منابع اين گونه به نظر ميرسد که شورش مردم نيريز عليه بيعدالتي و ظلم و ستم زين العابدين خان خواه ناخواه صورت ميگرفت ، اما در اين ميان اين شورش به رهبري سيد يحيي دارابي صورت گرفت که در زمان مناسب در موقعيت مناسبي قرار گرفته بود (محبوب اردکاني، ١٣٧٤، ج .
در کتاب فارسنامۀ ناصري درمورد اختلاف بين مردم نيريز و حاکم شهر اين گونه نگاشته شده است که : «در بلدة ني ريز که اشرار آن بر حاجي زين العابدين خان حاکم خود شوريده بودند رحل اقامت افکند سيد يحيي و اشرار را با خود يار کرد تا عدد جنگي آن ها از سه هزار نفر بگذشت » (فسايي، ١٣٨٢، ج .