Abstract:
تبیین مفهوم تعلیم و تربیت در جهانبینی صدرایی که هم جامعیت دارد و هم به نگاه دین نزدیکتر است در بنای فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بسیار ضروری و تاثیرگذار است. در ارایه تعاریف و تبیین مفاهیم هم علاوه بر رعایت سنخیت با ریشههای لغات، باید انطباق و تناسب آنها با فلسفه و جهانبینی مقبول هم مورد لحاظ و اهتمام باشند، این امر ما را به بازنگری در فهم معانی این واژهها در این چارچوب فرامیخواند. لازمه این امر تتبع و تحقیق و تدقیق در کتب لغت و نیز اهتمام به تامین نظر جهانبینی صدرایی است. کاربرد واژه تعلیم در مواردی است که با تکرار زیاد، اثری در نفس متعلم ایجاد میشود و این امر با رمز اصلی تعلیم در نگاه صدرایی که رسوخ هییت حاصل از تکرار در نفس است کاملا همخوان است. تربیت را از چهار ریشه دانستهاند که در همه موارد معنای افزایش و ازدیاد هست و این معنا با حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و اشتداد مرتبه وجود انسانی در آثار صدرالمتالهین سازگاری دارد و آنچه موجب ازدیاد و شدت و افزونی خود متربی بشود، و وجود آن را اشتداد بخشد، تربیت نامیده میشود. آنچه برای اشتداد وجود انسان، باید افزایش یابد، تقواست و اصل و روح تقوا، ایمان است که دستیابی به لایه اول ایمان با تعلیم و لایه دوم با سلوک است و لایه سوم هم پس از کسب تقوا از طرف خداوند افاضه خواهد شد.
Machine summary:
تربیت را از چهار ریشه دانستهاند که در همه موارد معنای افزایش و ازدیاد هست و این معنا با حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و اشتداد مرتبه وجود انسانی در آثار صدرالمتألهین سازگاری دارد و آنچه موجب ازدیاد و شدت و افزونی خود متربی بشود، و وجود آن را اشتداد بخشد، تربیت نامیده میشود.
از تعاریف بسیار سطحی میتوان به این موارد اشاره کرد: تعلیم و تربیت عملی است که نسلهای بزرگسال، بر روی نسلهایی که هنوز برای زندگانی اجتماعی پخته نیستند، انجام میدهند (دورکیم، 1376، ص 48) و یا تعلیم و تربیت فعل و انفعالی است میان مربی و متربی که مسبوق به اصلی و متوجه هدفی و مستلزم طرح و نقشهای باشد (هوشیار، 1335، ص 13) و نیز امر تربیتی عملی است که روی فرد یا گروهی از افراد اعمال میشود یا عملی است که گروهی از افراد آن را میپذیرند (میالاره، 1375، ص 36) و کلیتر از همه فعالیتی است که معلم و شاگرد با هم در کلاس درس انجام میدهند (شریعتمداری، 1393، ص 82).
در این تعریف و برخی دیگر، پرورش جنبهها و ابعاد مختلف انسان به عنوان هدف تعلیم و تربیت ذکر میشود، اما این ابعاد بیشتر با استقرا حاصل شدهاند و لذا جامع و مانع بودن آنها قابل بحث است و نیز خلاصه کردن رسالت تعلیم و تربیت در انتقال یكسری فرمولها و معلومات معقول نمینماید، بلكه وظیفه معلم و مربی علاوه بر آنها توجه به دیگر نیازهای متربیان، مثل پرورش دادن جنبههای عقلانی، عاطفی، اجتماعی، مدنی و...
در این نگاه تعلیم و تربیت هر دو هم برای رفع نیازهای دنیوی (هم فردی و هم اجتماعی) و هم برای رشد در امور اخروی و اشتداد وجودی انسان لازم است.