Abstract:
خاندان رستم در حماسههای ایرانی پیوند بسیاری با جادو₋درمانگری و شمنیسم دارد. احتمال میرود این خاندان یکی از «انجمنهای اخوت آریایی» پر نفوذ در ایران بوده باشد. در این انجمنها فرد پیش از شمن یا پهلوان شدن تشرف مییافته و علاوه بر جنگجویی، توانایی ارتباط با جهان زیرین یا جهان مردگان را برای ارتباط با ارواح مردگان و درمان بیماری به دست میآورد. دو داستان دربارة رستم در حماسههای ملی ایران با دو مفهوم تشرف و سفر به جهان زیرین یا جهان مردگان در رابطه است. نخست داستان «ببر بیان» که مقام تشرف رستم به انجمنهای شمنی₋جنگجویی است و دیگر هفت خان رستم که نمودی از سفر به جهان زیرین است. در این مقاله به بررسی نشانههای آیینهای شمنی در این دو داستان پرداخته شده و در نهایت مشخص میشود که هفتخان رستم بر خلاف هفتخان اسفندیار مقام تشرف او نیست؛ بلکه روایتی از سفر شمن به جهان ارواح برای بازگرداندن روح بیمار است.
Rostam’s family is very much associated with magic-healing and shamanism in Iranian epics. It is possible that this family belonged to one of the most influential Aryan brotherhood associations in Iran. In these associations, each person performed initiation rituals before entering and in addition to fighting, he acquired the ability to communicate with the underworld to communicate with the spirits and cure diseases. Two stories about Rostam in the national epics of Iran are related to the two concepts of initiation and traveling to the underworld. The first is the story of ''Babr-e Bayan'', which is Rostam's initiation in the shamanic and militancy associations, and the second is the story of ''Haft Khan Rostam'', which is an aspect of a journey to the underworld. In this article, we have examined the signs of shamanic rituals in these two stories. Eventually, it becomes clear that ''Haft Khan Rostam'', unlike ''Haft Khan Esfandiar'', is not his initiation; rather, it is a narration of the shaman traveling to the spirits world to recapture the sick soul.
Machine summary:
در این مقاله به بررسی نشانه های آیین های شمنی در این دو داستان پرداخته شده و در نهایت مشخص میشود که هفت خان رستم بر خلاف هفت خان اسفندیار مقام تشرف او نیست ؛ بل که روایتی از سفر شمن به جهان ارواح برای بازگرداندن روح بیمار است .
این انجمن ها یکی از گروه های صاحب نفوذ اقوام هند و اروپایی و جنگ جویانی بودند که تحت مدیریت یک سرکرده عمل میکردند و از دو گروه روحانی و کشاورز بازشناخته بودند (١٤٦ :١٩٦٦ ,Littleton)؛ اما آیین هایی که مردان قبایل برای ورود به انجمن ها مجبور به گذراندن آن ها بودند، باعث شد تا مضامین شمنی و جادویی با این انجمن ها ارتباطی تنگاتنگ پیدا کند و «مراسم تشرف برای جنگ جویان و شمن ها یکسان شود» (الیاده ، ١٣٨٨: ١٧٦).
یکی از مهم ترین قدرت های شمن توانایی ارتباط با جهان ارواح و مردگان بود و برای درمان ، شمن میبایست مرزهای زمان و مکان را درنوردیده و به جهان مردگان رفته تا روح را یافته و به بدن بیمار «بازگرداند» (الیاده ، ١٣٨٨: ٣٦٥ و دانگلور، ١٣٩٦: ١٥٧).
هم راهی سلاح ها با عروسک رستم نشانه ای دیگر در تأیید ورود او به انجمن های جنگ جویانه است ؛ اما همان طور که اشاره شد، حتی در صورت ورود موروثی، فرد میبایست دوران رازآموزی را گذرانده و آزمونی برای اثبات انجام دهد؛ داستان «ببر بیان » این رازآموزی و آزمون رستم را شرح میدهد.
به طور کلی اژدهاکشی عملی آیینی است (واحددوست ، ١٣٨٧: ٣٢٠)؛ اما در این داستان دو نشانۀ مهم دیده میشود که ارتباط آن را با اژدهاکشی آیینی و آزمون های رازآموزی شمنی بیش تر میکند: نخست رفتن به دریا برای کشتن اژدها و دیگری بلعیده شدن توسط اژدها.