Abstract:
روایتشناسی یا نظریه روایت، علم مطالعه ساختار و دستور زبان حاکم بر روایت هاست و نوعی نظریه ادبی است. وجه مشخصه روایتها، سازمان دهی خطی رویدادهاست. مبنای روایتها، اتصال پی در پی و ظاهر شدن داستان آن هاست. به بیان دیگر روایتها دارای یک آغاز، مجموعهای از کنشهای مداخله کننده و به دنبال آن پایانی هستند.
ویلیام لباو از نظریه پردازان روایتشناسی است. اولین مقاله لباو که آن را مشترکا با جاشوا والتسکی نوشته است، برای روایت الگویی قائل شدند که به الگوی الماسی شکل معروف است. این الگو از شش بخش: چکیده، آشناسازی، کنش گره افکن، ارزیابی، نتیجه یا راه حل و پایانه تشکیل شده است. در اهمیت پژوهش حاضر میتوان گفت که تاریخ بیهقی اثری روایی است و متنی گسترده وحکایتهای گوناگون دارد، نگارنده این مقاله قصد دارد ساختار روایی دو حکایت «بوبکر حصیری» و «افشین و بودلف» را با الگوی الماسی شکل لباو تطبیق دهد. نتایج پژوهش نشان میدهد که حکایتهای تاریخ بیهقی به دلیل روایی بودن با ساختار روایی نظریه لباو و والتسکی کاملا تطابق دارد.
Machine summary:
در اهمیت پژوهش حاضر میتوان گفت که تاریخ بیهقی اثری روایی است و متنی گسترده وحکایتهای گوناگون دارد، نگارنده این مقاله قصد دارد ساختار روایی دو حکایت «بوبکر حصیری» و «افشین و بودلف» را با الگوی الماسی شکل لباو تطبیق دهد.
(تولان:269:1386) بیهقی در دو حکایت «بوبکر حصیری» و «افشین و بودلف» چکیده را چنین بیان میکند: «حکایت بوبکر حصیری» و فقیه بوبکر حصیری را در این روزها نادرهای افتاد و خطایی بر دست وی رفت در مستی که بدان سبب خواجه بر وی دست یافت وانتقامی کشید و به مراد رسید و هر چند امیر پادشاهانه دریافت، در عاجل الحال آب این مرد ریخته شد.
بیهقی در حکایت بوبک ر حصیر ی پسر بوبکر را چنین معرفی میکند: «و ابوالقاسم پسرش بانگ بر زد، که هشیار بود و سوی عاقبت نیکو ن گاه کردی و سخت خردمند بود و خرد تمامش آن بود که امروز عاقبتی بدین خوبی یافته است و تا حج کرده است دست از خدمت بکشیده و زاویهای اختیار کرده و به عبادت و خیر مشغول شده- باقی باد این مهتر و دوست نیک-» (بیهقی، 210:1396) بیهقی در معرفی پسر بوبکر حصیری، خردمندی را درکناره گیری از کارهای دولتی میداند.
(همان:210) اما حکایت افشین و بودلف تاریخ دقیق ندارد؛ شاید به این سبب باشد که ماجرا را کس دیگری برای بیهقی روایت کرده و بیهقی نیز از زبان شخص دیگری آن را ذکر کرده و از تاریخ دقیق آن اطلاعی نداشته است.