Abstract:
کیفیت و نحوه وجودی نفس از مهمترین مسائل انسان شناسی است که بیشتر اهل حدیث، متکلمان نقلگرا و ظاهرگرایان با تکیه بر آیات و روایت به جسمانیت نفس معتقد هستند. در مقابل حکما و متکلمان عقل گرا نیز با عنایت به ادله نقلی بر تجرد نفس معتقد شدهاند. هر دو طرف مدعیاند که ادله نقلی و به ویژه قرآن کریم همسو و موافق دیدگاه آنان است. در این تحقیق -که دارای رویکرد تطبیقی میان طرفین است- با مطالعه کتابخانهای و فحص در آثار جسم انگاران نفس، آیاتی که ادعا شده بر جسمانیت نفس دلالت دارند استخراج شده است. این آیات به شش گروه «مادی بودن آفرینش انسان»، «حدوث انسان»، «مغایرت نفس با علم و عقل»، «توصیف نفس به صفات جسمانی»، «معاد جسمانی» و «فنای نفس» تحلیل شدند. سپس با روش عقلانی و تفسیر قرآن به قرآن و همچنین با عنایت و توجه به مبانی و ادله پیروان تجرد نفس، به تحلیل و بررسی انتقادی دیدگاه جسمانیت نفس پرداخته شد. هدف از انجام این تحقیق تبیین، تحلیل و ارزیابی تطبیقی و انتقادی ادله قرآنی قائلان به جسمانیت نفس در تحقیقی مستقل است تا مشخص شود این ادله دلالتی بر جسمانیت نفس ندارند. در پایان روشن شد که هیچ کدام از آیات مورد استناد ظاهرگرایان بر جسمانیت نفس، بر جسم طبیعی و مادی بودن نفس دلالت نداشته و این آیات همسو و هماهنگ با دیدگاه حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن هستند و به جسم مثالی و تجرد برزخی نفس اشاره دارند.
The quality and mode of existence of the soul is one of the most important anthropological issues that most hadith scholars, narrative theologians and outsiders believe in the physicality of the soul based on verses and narrations. In contrast, rationalist theologians and theologians have also believed in the abstraction of the soul with regard to the narrated arguments. Both sides claim that the narrated evidences, especially the Holy Qur'an, are in line with their views. In this study, which has a comparative approach between the parties, by studying the library and examining the works of the bodybuilders of the soul, the verses that claim to indicate the physicality of the soul were extracted. These verses were divided into six groups: "The materiality of human creation", "The occurrence of man", "Contradiction of the soul with science and reason", "Description of the soul to physical attributes", "Physical resurrection" and "Death of the soul". Then, with the rational method and interpretation of the Qur'an to the Qur'an, as well as with regard to the principles and arguments of the followers of celibacy, these verses were critically analyzed and studied. The purpose of this study is to explain, analyze and evaluate comparatively and critically the verses of the body of the soul in an independent study to determine that the Qur'anic arguments cited by the outsiders do not imply the body of the soul. In the end, it became clear that none of the imaginary verses on the physicality of the soul indicate the natural and material body of the soul, and these verses are in line with the view of the physical occurrence of the soul and its spiritual survival, and refer to the ideal body and purgatory abstraction of the soul.
Machine summary:
در پایان روشن شد که هیچ کدام از آیات مورد استناد ظاهرگرایان بر جسمانیت نفس، بر جسم طبیعی و مادی بودن نفس دلالت نداشته و این آیات همسو و هماهنگ با دیدگاه حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن هستند و به جسم مثالی و تجرد برزخی نفس اشاره دارند.
در این تحقیق با روش مطالعه کتابخانهای و مراجعه به آثار متکلمان نقل گرا آیات جسمانیت نفس استخراج شده و سپس با تحلیل عقلانی و تفسیر قرآن به قرآن و با نظر به مبانی، ادله و انتقادات قائلان به تجرد نفس به ارزیابی انتقادی این ادله پرداخته شده است.
بعد از ارزیابی این آیات و همچنین بررسی ادله روایی و عقلی، روشن شد که آیاتی که برای اثبات جسمانیت نفس مورد استناد قرار گرفتهاند، دلالتی بر جسمانیت نفس (جسم لطیف و عنصری) ندارند و قائلان به جسمانیت نفس در صدد تحمیل دیدگاه خود بر آیات قرآن کریم هستند، ازاینرو این تحقیق با رویکرد انتقادی نگارش شده است.
توضیح آنکه، در صورتی که پذیرفته شود آیات یاد شده ناظر بر آفرینش نفس و روح انساناند و منشأ این خلقت امور مادی است، حداکثر حکم بر حدوث جسمانی نفس شده و بر بقاء جسمانی آن دلالت ندارند، زیرا میتوان تصورکرد که نفس به صورت جسمانی حادث شده و سپس تبدیل به موجودی مجرد و غیر جسمانی شده است که نظریه «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» بر آن دلالت دارد، بنابراین تلازمی میان حدوث جسمانی نفس و بقاء جسمانی وجود ندارد.