Abstract:
دسترسی مردم به خدمات مالی از مهمترین عوامل پیشرفت و آبادانی است. شاخصهای اساسی شمول مالی(دسترسی به بانک و نقاط خدماتدهی) در ایران مناسب است، اما همچنان وضعیت شاخص دسترسی به اعتبار چندان مناسب نبوده و تلاشهای صورت گرفته در زمینه تامین مالی خرد نیز کاملا موفق نبوده است. حل این مسائل مستلزم نگاهی نظاممند به عرضه تامین مالی خرد و نهادها و فعالیتهای مرتبط با آن است. مساله پژوهش حاضر آسیبشناسی عرضه تامین مالی خرد کشور و طراحی الگوی زنجیره عرضه تامین مالی خرد اسلامی است.این تحقیق از روش آمیخته(کیفی و کمی) بهرهگرفته است. ابتدا با بهرهگیری از تحلیل مضامین اسناد و مصاحبههای خبرگانی به نقد وضعیت شمول مالی در کشور و تلاشهای صورت گرفته داخلی و خارجی در تامین مالی خرد پرداخته و چالشهای موجود در بخش عرضه تامین مالی خرد واکاوی شد. سپس با بهرهگیری از نظرات خبرگان، الگوی زنجیره عرضه تامین مالی خرد در کشور طراحی شد. در ادامه به منظور سنجش اعتبار الگوی طراحی شده از منظر کارایی اقتصادی و اثربخشی اجتماعی، پرسشنامهای میان خبرگان توزیع و الگوی پیشنهادی مورد بررسی و تأیید خبرگان قرار گرفت.الگوی پیشنهادی با بهرهگیری از پنج حلقه مردم، نهادهای محلی، نهادهای متمرکز، سرمایهگذاران و شورای راهبری، با تمرکز ویژه بر حلقههای مردمی، همیاری اجتماعی را تشویق نموده و با نظاممند نمودن مسیر حمایتهای دولتی در زمینه تامین مالی خرد، به تعمیق رابطه مردم و حاکمیت میپردازد. همچنین با تقسیم کار میان واحدهای محلی و واحدهای متمرکز موجب تخصصیتر شدن امور در حوزه تامین مالی خرد شده است.
Access to financial services is one of the most important factors for progress and development. The basic indicators of financial inclusion (access to banks and service points) are appropriate in Iran, but the status of the credit access index is still not very good and the efforts made in the field of microfinance have not been completely successful. Resolving these issues requires a systematic look at microfinance supply and related institutions and activities. The problem of the present study is the pathology of the country's micro-financing supply and the design of the Islamic micro-financing supply chain model. This research has used a mixed-method (qualitative and quantitative). First, using the analysis of the contents of documents and expert interviews, the financial inclusion situation in the country and domestic and foreign efforts in microfinance were reviewed and the challenges in the microfinance supply sector were analyzed. Then, using the opinions of experts, the model of the supply chain of microfinance in the country was designed. Then, in order to assess the validity of the designed model in terms of economic efficiency and social effectiveness, a questionnaire was distributed among the experts, and the proposed model was reviewed and approved by the experts. The proposed model, using five circles of people, local institutions, centralized institutions, investors, and the Steering Council, with a special focus on popular circles, encourages social cooperation and by systematizing the path of government support in the field of micro-financing, deepens the relationship between people and the government pays. Also, dividing the work between local units and centralized units has caused more specialized affairs in the field of micro-financing and by introducing the microfinance steering committee, it has tried to regulate the relationship between microfinance and governance.
Machine summary:
نهادهاي متمرکز، سرمايه گذاران و شوراي راهبري، با تمرکز ويژه بر حلقه هاي مردمي و همچنين توجه ويژه به گزارش دهي و مطالبه گري، علاوه بر افزايش شمول مالي، از اتکاي به بانک در تسهيلات توليدي و مصرفي ضروري خرد کاسته ، همياري اجتماعي را تشويق نموده و با نظام مندنمودن مسير حمايت هاي دولتي در زمينه تأمين مالي خرد، به تعميق رابطه مردم و حاکميت ميپردازد.
بر اساس تجربه ، نظام مالي متعارف در فراهم نمودن خدمات متناسب نيازهاي تمامي اقشار و کسب وکارهاي گوناگون جامعه ناتوان است (٢٠١٣ ,Ledgerwood)؛ چراکه گذشته از مشکلات بنياديني چون هزينه معامله و اطلاعات نامتقارن بالا در تعامل بانک با اقشار فقير و کسب وکارهاي کوچک تر (آرماندايز و مرداک، ١٣٩١)، مسئله منفعت شبکه بانکي نيز مؤثر بر جهت دهي منابع به سوي بخش هاي بازرگاني و خدمات -که سهم کمتري از ارزش افزوده و اشتغال کشور را در اختيار دارند) و انحراف از تأمين مالي مناسب بخش کشاورزي و صنعت (عزيزنژاد، شهبازي و روحاني ، ١٣٩٨، ص ٦٤٩) و کسب وکارهاي کوچک تر بوده است (عزيزنژاد، شهبازي و روحاني ، ١٣٩٨، ص ٦٦٣-٦٦٥).
pp ,٢٠١٣) در فصل اول کتاب هندبوک جديد تأمين مالي خرد: رويکردي مبتني بر نظام مالي ( The New Microfinance Handbook: A Market System Perspective) سيستمي جهت عرضه خدمات تأمين مالي خرد را ارائه نموده است .