Abstract:
فروپاشی اجتماعی وضعیتی است که در آن جامعه نظامهای حمایتی خود اعم از نظامهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هویتی خود را از دست میدهد و سقوط میکند. اگرچه برخی نشانهها میتوانند انگاره فروپاشی اجتماعی را به صورت احتمال به ذهن تحلیلگران متبادر کنند، اما پیش بینی دقیق این که چه زمانی و در کدام جوامع فروپاشی اجتماعی رخ میدهد، ممکن نیست. این مقاله با روش تحلیل اسنادی و بر مبنای چارچوب نظم اجتماعی مسعود چلبی در صدد شناسایی رویکردهای نظری به انگاره فروپاشی اجتماعی جامعه ایرانی در سه دهه اخیر است. دیدگاههای موافقان انگاره فروپاشی اجتماعی را میتوان در قالب سه رویکرد سیاسی-اجتماعی، اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی-اجتماعی و رویکردهای مخالفان این انگاره را میتوان به دو دسته دیدگاههای کاملا مخالف با انگاره و دیدگاههای قائل به نظریات جایگزین تقسیم نمود. یافتهها نشان میدهد که باورمندان به انگاره فروپاشی اجتماعی، ادله کافی را برای اثبات این موضوع در نسبت با جامعه ایران ندارند و از طرفی، وضعیت موجود جامعه ایران کاملا متفاوت از وضعیتی است که بتوان آن را با وضعیت در آستانه فروپاشی توصیف نمود و فرضیات مبتنی بر این انگاره نادرست هستند. در مقاله حاضر، ضمن شناسایی و دسته بندی رویکردهای نظری، مهمترین ادله موافقان و مخالفان انگاره بیان شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
Social collapse is a situation in which the society loses its support systems including political, social, economic, cultural and identity systems and collapses. Although some signs can bring the idea of social collapse to the minds of analysts as a possibility, it is not possible to accurately predict when and in which societies social collapse will occur. This article, with the method of documentary analysis and based on the social order framework of Masoud Chalabi, aims to identify theoretical approaches to the concept of social collapse of Iranian society in the last three decades. The views of supporters of the concept of social collapse can be divided into three political-social, economic-social and cultural-social approaches, and the approaches of opponents of this concept can be divided into two categories: views that are completely against the concept and views that support alternative ideas. The findings show that the believers in the concept of social collapse do not have enough evidence to prove this issue in relation to the Iranian society, and on the other hand, the current situation of the Iranian society is completely different from the situation that can be described as the situation on the verge of collapse, and the assumptions based on They are wrong on this idea. In this article, while identifying and categorizing the theoretical approaches, the most important arguments of supporters and opponents of Angareh have been stated and reviewed.
Machine summary:
به کارگيري واژه «انگاره » براي فروپاشي اجتمـاعي در ايـن مقالـه بـه دو دليـل صـورت گرفتـه است ؛ يکي اين که پيشينه پژوهشي مرتبط به دليل تازه بودن و کـلان بـودن سـطح مسـئله ، هنـوز از غناي لازم برخوردار نيست و صاحبنظران در رشته هـاي مختلـف تـاکنون صـورتبندي مشخصـي از مسئله فروپاشي اجتماعي جامعه ايران ارائه نداده اند.
اگرچه برخي ديـدگاه هـاي موجـود درباره فروپاشي اجتماعي جامعه ايران از چارچوب نظري مشخصـي برخـوردار نيسـتند، امـا برخـي صاحبنظران علمي آکادميک در اين زمينه ديدگاه هاي خـود را در قالـب کتـاب ، مقالـه و مصـاحبه ارائــه داده انــد؛ بــه همــين خــاطر در عنــوان مقالــه ، بــه جــاي اســتفاده از واژه «نظريــه » از عبــارت «رويکردهاي نظري » استفاده شده که بيان کننده شيوه مواجهه کلي با موضوع است .
به دليل آن که ديدگاه هاي مرتبط با رويکردهاي اقتصادي ، سياسي و اجتماعي در بالا آورده شده اند، در اينجا بيشـتر بـر ديـدگاه هـاي اورلـوف دربـاره جنبـه ٩٤ سال شانزدهم | شماره پنجاه و نهم | تابستان ١٤٠٢ فرهنگي فروپاشي تمرکز مي شود.
دربـاره تئـوري آنومي و کاربست آن بر جامعه ايراني پژوهش هاي متعـددي انجـام شـده اسـت کـه از جملـه آنهـا مي توان به (انجمن جامعه شناسي ايران ، ١٣٩٣)، (رجب زاده ، ١٣٨٢)، (رفيع پور، ١٣٧٨)، (رهبري ، ١٣٩٧)، (صداقتي فرد، ١٣٩٠) و (غفاري و جوادي يگانه ، ١٣٩٥) اشاره کرد.
نشريات علمي دانشگاه جامع امام حسين (عليه السلام ) ٩٧ نکته ديگري که بايد مورد توجه قرار گيرد، عدم ذکر رهيافت اکولوژيکي بـه عنـوان رهيـافتي مستقل در مقاله حاضر است ، حال آن که چنين رهيافتي در ديدگاه هـاي متفکـران خـارجي دربـاره درباره فروپاشي اجتماعي وجود دارد (براي نمونه (٢٠١٢ ,Butzer)).