Abstract:
مقاله حاضر،شروع جنگ ایران و عراق را از منظر نوعی جامعهشناسی تفسیری(نشانهشناسی) مورد مطالعه قرار میدهد.بدین منظور بخش اول مقاله به ارائه یک بحث نظری در این چارچوب اختصاص دارد و بخش دوم نیز تلاش دارد تا از رهگذر دستاوردهای این نگرش در تحلیل و تبیین علل مشروع جنگ عراق علیه ایران و نیز در فهم شکست نظامی عراق در رویارویی با مردم و نیروهای داوطلب استفاده کند.پدیده جنگ یک وجود عینی محض که مستقل از تفسیر بشری باشد،نیست.هر انسان تفسیری از این پدیده دارد و با همان تفسیر به جنگیدن،نجنگیدن،بیطرفی و...روی میآورد.نشانهشناسی از پدیده جنگ معطوف به چگونگی تحول معنا به قدرت نزد افراد و تحول آن به استراتژی رزمنده است.این استراتژی رزمنده است که میتواند چندسویه باشد؛یا در جهت تقویت استراتژی فرماندهان قرار گیرد و آن را تحکیم بخشد،مانند مقاومتهای مردمی ساکنان مناطق اشغال شده ایران و مقاومت نیروهای داوطلب و اعزامی به جبههها که در یک فرآیند حتی استراتژی نظامی ایران را نیز شکل بخشید؛و یا در مخالفت با استراتژی فرماندهان به کار افتد،مانند آنچه که باعث شد استراتژی نظامی منسجم صدام حسین را در تحقق اهداف نظامی ناتوان سازد.
Machine summary:
"مقاله حاضر،شروع جنگ ایران و عراق را از منظر نوعی جامعهشناسی تفسیری(نشانهشناسی)
علل مشروع جنگ عراق علیه ایران و نیز در فهم شکست نظامی عراق در رویارویی با مردم و
تفاسیر از جنگ در نزد رزمندگان و اقشار و گروههای اجتماعی ایران و عراق گردید که
به تبع آن در بروز میزان قدرت نظامی نیروهای درگیر در جنگ نیز تأثیر بخشید.
میزان قدرت نظامی و اجتماعی صحنه نبرد ارائه میشود.
جنگ یا دفاع،مطرح نیست بلکه هدف اصلی برآورد قدرت رزمی آنها در صحنه نبرد
قدرت و انسجام نظامی و سیاسی گروههای اجتماعی در صحنه نبرد کمک میکند؟
است گروههای اجتماعی دوباره به سوی یک استراتژی نظامی در مقابله با"دیگری"
نیروهای معارض وجود دارد،توجه میشود ولی بهتر است برآورد میزان قدرت مقاومت نیروهای رزمی حاضر در صحنه نبرد به میزان حمایتهایی که از رزمندگان
در صحنه جنگ از سوی اقشار و گروههای اجتماعی همان جامعه میشود نیز گسترده
فهم این تفسیر نیز میتواند در میزان برآورد قدرت رزمی در صحنههای
نشانهشناسی نیز میتوان گفت شکل مدون شده استراتژی در نزد نخبگانی خواهد بود
نیروهای اجتماعی و تفسیری است که رزمندگان از دشمن و صحنه نبرد دارند.
بلکه این افسانه پانعربیسم بعثی عراق بود که مفاهیمی از قدرت نظامی را به افسانه
بلکه جایگاه قدرت و استراتژی رزمی را در امکانات نظامی و پادگانی تصور میکرد که در زمان شروع جنگ،
اشغال ایران تجربه نشان داد که این قدرت در ارتش عراق در طول یکدیگر قرار
است که از چگونگی توقف نیروهای نظامی عراق در تداوم پیشرویهای خود در استان"