Abstract:
بهرغم اهمیت و جایگاه اهداف در هر نظام اقتصادی، ادبیات سامانیافته در تحقیقات اقتصاد اسلامی در این باره، ناسازگار و فاقد منطق علمی است. برخی محققان بین اهداف نظام اقتصادی اسلام و دیگر نظامها هیچگونه تفاوتی قایل نیستند؛ برخی دیگر، بسیاری از امور سیاسی و فرهنگی را در شمار اهداف نظام اقتصادی اسلام شمردهاند و بعضیها نیز فقط رفاه را هدف این نظام میدانند. به هر روی میتوان گفت نظام اقتصادی اسلام به لحاظ اهداف، در وضعیت ابهام قرار دارد. رفع این ابهام نیازمند اتخاذ روشی منطقی در تعیین اهداف است.
در این نوشتار، ابتدا با تعیین جایگاه نظام اجتماعی، اقتصادی، یکی از زیرنظامهای آن معرفی شده، روشن میشود که اهداف نظام اقتصادی با اهداف دیگر زیرنظامها متمایز است و مبانی اعتقادی نظام اقتصادی در تعیین اهداف آن نقش تعیینکننده دارد. بر پایه مبانی اعتقادی اسلام، تمام افراد و کل نظام اقتصادی به هدایت تکوینی مستمر و تشریعی خداوند متعالی نیازمند هستند. خداوند، انسان را عاقل و متفکر آفریده و با ارسال رسولان و کتابهای آسمانی، نقطه مطلوب رفتارهای اقتصادی افراد، سیاستها و تدبیرهای نظام اقتصادی اسلام را نشان داده است؛ پس در تعیین اهداف نظام اقتصادی میتوانیم از عقل و نقل (آیات و روایات) بهره بریم.
با مراجعه به آموزههای دینی (قرآن، سنت و عقل) سه رتبه اهداف برای نظام اقتصادی اسلام کشف میشود. رفاه عمومی بهصورت هدف عالی نظام اقتصادی اسلام، عدالت، امنیت و رشد اقتصادی بهصورت اهداف میانی، و اموری از قبیل ایجاد فرصتهای شغلی، تثبیت سطح عمومی قیمتها، تعادل در تراز پرداختها، و تخصیص بهینه منابع، اهداف مقدمی هستند.
تحقق اهداف یک رتبه، مقدمه تحقق اهداف رتبه بالاتر است؛ به همین سبب اگر تزاحمی بین اهداف یک رتبه با هدف رتبه بالاتر پیش بیاید، هدف رتبه بالاتر مقدم است. در صورتی که تزاحمی بین اهداف یک رتبه اتفاق بیفتد، اهداف اهم بر اهداف مهم مقدم هستند.
Despite the importance and the status of goals in any economic system، the literature applied to the Islamic economic research into the goals of such an economic system tends to be inappropriate and lacking in scientific logic. Some researchers have not differentiated between the aims of an Islamic economic system and other economic systems، while others see political and cultural affairs counting as the goals of an Islamic economic system. Some others consider welfare as the goal of an Islamic economic system. In any event، it can be claimed that an Islamic economic system، in so far as its aims are concerned، is in a state of ambiguity. To clear the doubts and uncertainties، calls for adopting a logical method in the designation of the ends and aims.
In this paper، primarily the status of the social system has been determined with the economic system being introduced as one of its subsystems. We have also stated that the aims of such an economic system vary from the aims of other subsystems، and that the belief basis of an economic system plays a key role in the designation of its goals.
Based on the fundaments of Islamic belief، all individuals and the economic system as a whole، needs the perpetual guidance of God almighty through both the innate disposition and guidance of the prophets. God has created human beings with wisdom and the power of reason، and by sending His prophets and Holy Books، He has presented the most desirable Islamic economic behaviors، policies and strategies. Therefore، in determining the goals of an Islamic economic system، we can benefit from wisdom and tradition (Koranic verses and what has been narrated from the life of the prophet by his followers as setting an example for a desirable Islamic behavior).
By turning to what we learn from revelation through the Holy Koran، tradition and wisdom، three levels of goals for the Islamic economic system can be discovered. Public welfare is seen as the ultimate goal of an Islamic economic system while justice، security and economic growth have been identified as intermediate goals، and affairs such as creating employment opportunities، stabilizing the general price level، balance in levels of payments (balance of payments) are the primary goals.
The realization of goals at one level creates the precedence for the realization of goals at a higher level. By the same token، if there should be a conflict in aims at one level with the aims of a higher level، the latter has precedence. In case there should be a crossing of paths between goals at the same level، then those goals which are more important should have precedence over the simply important goals.
Machine summary:
در وضعی که اهداف اقتصادی در مدتزمان کوتاه،مرتب تغییر کند و اهدافی در اولویت قرار گیرند که بهطور کامل با اهداف چند سال پیش نظام متفاوت باشند،ثبات اقتصادی در سطح کلان جامعه در معرض خطر،و امنیت اقتصادی مورد تهدید قرار میگیرد و سرانجام هیچیک از دولتها نمیتوانند به اهداف خود دست یابند؛ اما اگر اهداف اقتصادی روشن باشد و معلوم شود که هدف عالی کدام است؛اهداف میانی و مقدمی چه هستند،به یقین سیاستگذاریها و برنامهریزیهای اقتصادی شکل منطقی به خود خواهد گرفت و هراز چن دگاهی تغییر در اهداف پیش نخواهد آمد و عواقب نامطلوب این امر،متوجه اقتصاد کشور نمیشود.
نتیجه مباحث پیشین این شد که با توجه به روش منطقی که در تعیین اهداف نظام اقتصادی در پیش گرفتیم،دو رتبه هدف برای نظام اقتصادی اسلام معرفی کردیم:در رتبه اول،رفاه عمومی قرار دارد و در رتبه بعدی که رتبهء مقدمی برای رفاه عمومی به شمار میرود،اهداف عبارتند از عدالت اقتصادی،رشد و آبادانی،امینت اقتصادی.
گرچه در این نوشتار در جهت کشف اهداف نظام اقتصادی و رتبهبندی آنها با ابزار نقل و عقل و مطابق با شریعت اسلامی تلاش شده است،به نظر میرسد که به لحاظ اهمیت مطلب،این مقدار تلاش کافی نیست و همهء ابهامهای موجود را نمیتوان برطرف کند؛ بدین جهت،بر اندیشهوران اقتصاد اسلامی و نیز بر کارگزاران نظام جمهوری اسلامی لازم است در تبیین اهداف اقتصادی نظام اسلامی کوشش دو چندان داشته باشند و به توافق برسند و آنچه توافق شد،در دستور کار همه دولتها قرار گیرد و با تغییر دولت در نظام جمهوری اسلامی،اهداف اقتصادی دستخوش دگرگونی نشود.