Abstract:
سنایی و محمد غزالی دو شخصیت سرنوشتساز در فرهنگ و ادب این سرزمین هستند که آثارشان نقطهء عطفی در میراث گرانقدر عرفانی ماست.پرسش اصلی این مقاله که بررسی تطبیقی آراء این دو اندیشمند در مبحث«تنزیه»است،دقیقا در نقطه تلاقی آراء آن دو شکل میگیرد.آیا سنایی در برخورد با آثار غزالی اصل را بر اقتباس صرف گذاشته یا برخورد خلاق را اساس قرار داده است؟هرچند بررسی ما فقط به موضوع«تنزیه»محدود میشود،اما مقاله در عین حال میتواند دورنمایی از طرز مکالمه سنایی با آثار غزالی را پیش چشم خوانندگان ترسیم کند.برای رسیدن به پاسخ،ایدههای هرکدام از دو شخصیت فوق را به صورت تطبیقی دربارهء مفهوم«تنزیه»و در ذیل چند عنوان اصلی بررسی کردهایم:تنزیه و تشبیه،مسأله استوا بر عرش،تأویل آیات و احادیث،نسبت خالق با گناهان انسان و تبیین برخورد خلاقانه سنایی با این موضوعات،از جمله بحثهای محوری این مقاله است.
Sanai and Mohammad Ghazali are among the eminent literary figures whose works brought about a turning point in the mystical legacy of Persian literature. The present article، as a comparative study of how these two poets view the concept "tanzieh"، seeks to investigate if Sanai has drawn upon Ghazali`s points of view or he has been on his own in this regard. Although intended just to be about tanzieh، the article highlights Sanai`s approach to Ghaznavi`s works as well.
To be suggestive enough، it deals with comparisons in the light of Sannai`s creativity on such basic matters as tanzieh and simile، firmament dwelling، interpretation of Quranic verses and religious sayings، and the Creator versus man and his sins.
Machine summary:
"غزالی نگاه درونی دارد و سنایی نگاه بیرونی؛بدین جهت است که او در زوایای مسألهء استوا در عرش درمیپیچد و بدین منظور هیچ نیازی به پیچیده کردن مسأله نیست: ای که در بند صورت و نقشی بستهء استوی علی العرشی صورت از محادثات خالی نیست در خور عز لا یزالی نیست زان که نقاش بود و نقش نبود استوی بود و عرش و فرش نبود استوی از میان جان میخوان ذات او،بستهء جهات مدان کاستوی آیتی ز قرآن است گفتن لامکان ز ایمان است عرش چون حلقه از برون در است از صفات خدای بیخبر است (سنایی،3831،ص 56) در موارد زیر باورهای سنایی و غزالی به یکدیگر نزدیک شده است: الف-برتری و تقدم وجودی خداوند بر هستی.
مرد جسمی ز راه گمراهست کفر و تشبیه هر دو همراهست (سنایی،3831،76) آنچه نص است جمله آمنا و آنچه اخبار نیز سلمنا (همان،ص 07) از مقایسهء گفتههای غزالی و سنایی در این خصوص درمییابیم که هرچند هر دو نفر قصد دارند خداوند را از دارا بودن شبیه منزه دارند اما غزالی به صورتی جزئی و موشکافانه و براساس طرحی منظم به سراغ موضوع رفته و جنبههای مختلف آن را نیز بررسی نموده است،درحالیکه سنایی فقط اعتقاد به تشبیه را گمراهی و کفر دانسته است و تصریح میکند که باید با آنچه از طریق کتاب خدا و پیامبر به ما رسیده صحه بگذاریم و بدون بحث و چون و چرا آن را بپذیریم."