چکیده:
هندوستان به عنوان یکی از مهم ترین کشورهای در حال توسعه، در سال های اخیر در تلاش بوده تا نقش مهم تری برای تامین منافع ملی و حفظ امنیت ملی خویش در دو عرصه منطقه ای و بین المللی ایفا نماید. در این میان، یکی از مهم ترین و نزدیک ترین مناطق دارای اهمیت در بحث امنیت منطقه ای هند، منطقه خلیج فارس است. با توجه به ملاحظات موجود، هندوستان درصدد است برای تامین امنیت ملی خویش، به ویژه در حوزه انرژی، روابط ژئواستراتژیک خود را با کشورهای حوزه خلیج فارس گسترش دهد و عمق بخشد. هدف اصلی در مقاله پیش رو، بررسی چارچوب سیاست ها و راهبردهای هندوستان برای گسترش روابط خود با کشورهای تولیدکننده نفت و گاز در منطقه خلیج فارس و نیز برپاداری ثبات منطقه ای برای تداوم دسترسی به این منابع است. همچنین نقش ساختار نظام بین المللی در شکل دهی به این سیاست ها و راهبرد ها نیز مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. از این منظر، فرضیه اصلی در این مقاله عبارت است از آنکه تلاش هند برای گسترش همکاری های منطقه ای با کشورهای حوزه خلیج فارس، تحت تاثیر ساختار نظام حاکم بر روابط بین الملل بوده و از الگوی »وابستگی متقابل«، در حال تحول به نوعی الگوی »هویت ساختی« با تاکید بر ارزش های حاکم بر روابط بین الملل در دوران کنونی است. تاثیر چنین تغییر و تحولی در سیاست خارجی هند بر روابط این کشور با کشورهای منطقه خلیج فارس، به ویژه ایران، از جمله دیگر مباحثی است که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
As one of the largest developing countries، India has been trying in recent years to play a more crucial role for securing its national interest and protecting national security in two regional and international spheres. The Persian Gulf as such represents one of the most important and closest regions of strategic significance in Indian regional security discussion. This article mainly intends to examine the framework for India’s policies and strategies for enlarging relations with the oil and gas producing countries in the Persian Gulf as well as establishing regional stability for continued access to such resources. The role played by the structure of international system in shaping these strategies and policies will be also explored. From this perspective، the main hypothesis of the paper includes that Indian efforts at expanding regional cooperation with the Persian Gulf nations has been influenced by the structure of the international system، shifting from the pattern of interdependence to arising pattern of constructive identity with reference to the values governing international relations at present. The impact of such a shift in Indian foreign policy on its relations with the Persian Gulf countries particularly with Iran will be also examined in the article
خلاصه ماشینی:
"بر اساس چنین رهیافتی درباره روابط میان بازیگران گوناگون در ساختار نظام بینالمللی، نویسنده در این نوشتار تلاش خواهد کرد تا نشان دهد تفاوتهای گفتمانی میان رهیافتهای حاکم بر سیاست خارجی هندوستان با سیاستهای خارجی کشورهای منطقه خلیجفارس،تاثیر مستقیمی بر روابط اقتصادی آنان داشته است.
رهیافت هویتساختی هند در تامین امنیت انرژی خود در غرب آسیا در چنین نظام جهانی،هندوستان به عنوان یکی از مهمترین کشورهای در حال توسعه، در تلاش است تا نقشی سازنده برای دستیابی به منافع ملی و حفظ امنیت ملی خود ایفا کند اگرچه ساختار حاکم بر جامعه هند بیشتر مبتنی بر ارزشهای سنتیای است که عمیقا ریشه در فرهنگ و تمدن باستانی این سرزمین دارند و فرایند نوسازی اجتماعی در این جامعه هنوز کامل طی نشده،ساختار سیاسی این غول آسیایی در نوعی هماهنگی و سازواری با نظم نوین جهانی شکل گرفته است.
در واقع،ساختارهای سنتی حاکم بر کشورهای تولید کننده انرژی در منطقه خلیجفارس که هنوز بر الگوهای قدیمی تعاملات دو جانبه دولتها و ایجاد«وابستگی متقابل»(1)برای حفظ امنیت و منافع ملی خود تاکید دارند، چندان برای هندوستان بهعنوان یکی از کشورهای مهم مصرفکننده انرژی که ساختار سیاسی خود را بر اساس ارزشهای حاکم بر جامعه بینالمللی تعریف کرده و به دنبال دستیابی به «وابستگی جهانی»(2)میان واحدهای سیاسی گوناگون برای تامین امنیت و منافع ملی خود است،سازگاری ندارد.
بر این پایه،مقاله حاضر تلاشی بود برای استفاده از نظریههای هویتساختی اجتماعی بهعنوان مبنای تئوریک مطالعه روابط هندوستان با کشورهای منطقه خلیجفارس تا پیوندهای بالقوه میان تعریف هویت از سوی دولت هند و کمکی که این امر به پیشبرد سیاستهای انرژی این کشور در خلیجفارس میکند را نشان دهد."