چکیده:
تصویرپردازی یکی ازمباحث اساسی زیبایی¬شناسی در کلام است که از دیر باز مورد توجه اهل ذوق و فن بوده است. شاعران، تصویر را جزء جدایی ناپذیر شعر خود می دانستند و ناقدان از این منظر به تحلیل و ارزیابی آثار ادبی پرداختند. نقد تصویری، به ویژه در دوران معاصر، بسیار مورد توجه اهل ادب قرار گرفته است. از طرفی شعر عاشورایی به عنوان بخش عظیمی از میراث ادبیات متعهد ملل همواره تصویرگر عاشورا بوده و هست. این هنر ادبی همواره با شکل و محتوا به دنبال ترسیم زیبا و در عین حال روشن حوادث و آرمان های این نهضت عظیم بوده است. روشن کردن این بخش از زیبایی های ادبی در شعر عاشورایی معاصر هدفی است که در این پژوهش تلاش می کنیم با در پیش گرفتن روش توصیفی- تحلیلی و براساس اصول مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی و از طریق بررسی شعر بیش از چهل شاعر از شاعران صد سال اخیر دو ملت، به آن دست یابیم؛ لذا پس از استخراج تصویرهای استعاری از اشعار گزیده شده دو زبان که به میزان برابر از دو شعر انتخاب شده اند، از جدول ها و نمودارهای مورد نیاز استفاده کردیم تا خواننده دیدی آماری نیز به دست آورد. وسعت و تنوع تصاویر در شعر فارسی، ابتکار و نوآوری و ارائه تصاویر جدید در این زبان بیش از شعر عربی، حضور برجسته عناصر عاشقانه و عارفانه در شعر عاشورایی فارسی و تنوع و گستردگی عناصر تشکیل دهنده تصاویر در شعر فارسی، بخشی از نتایج این پژوهش به شمار می روند.
خلاصه ماشینی:
عسيلي جنگ را چون انساني مجسم مي کند که از شجاعت علي اکبر در ميدان نبرد لب به دندان مي گزد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) 9 (العسيلي ، ١٤٠٦: ٤٣٠) جواد جميل از شمشيري که خون حسين (ع) را نوشيده و نيزهاي که قلبش را دريده است ، مي گويد: ودعيني ففي غد يشرب السيف وريدي و يحف ر القلب نصل 10 (الحسن ، ١٤١٨: ٢٤٣) ميرزاده از دشت کربلا مي گويد که پس از يک روز نبرد، اکنون سوگوار و عزادار به ماتم نشسته است : اين دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنة آن جاودانه رزم (صاحبکاري، ١٣٧٩: ٣٥٥) البته شاعران گاه در کوشش براي حسي کردن امور معنوي و مفاهيم انتزاعي و مجرد، آن ها را در هيئت و لباس انساني به تصوير مي کشند؛ به عنوان مثال تاريخ مفهومي است غيرمادي که در شعر زکي المحاسني گريان و شرمنده ترسيم شده است : قد بکي التاريخ خجلان ول أظلم التاريخ فينا ما إهتدينا 11 (شبر، ١٤٠٩: ١٠/ ٢٧١) حسيني نيز در تعابيري زيبا و در تزاحم تصاوير (تشبيه ، تشخيص ، تجسيم و حس آميزي) براي بيان انتشار توحيد و يکتاپرستي در طول تاريخ ، توحيد و تاريخ را که از امور معنوي هستند، در عالم محسوسات ارائه مي کند: در مجمر نمرود/ سپندي شديم / و بوي توحيد/ در مشام تاريخ / زبانه کشيد (حسيني ، (31 :1386 گاهي تشخيص به صورت خطاب به يک موجود بيجان يا يک مفهوم انتزاعي شکل مي گيرد: زخمي داغند اين گل هاي پرپر اي نسيم پاي خود آرامتر بگذار روي نيزهها (مجاهدي ، ١٣٧٦: ٣١٢) شاعر تنها به خطاب اکتفا نمي کند و در ادامه ، نسيم را موجودي با اعضاي انساني ترسيم مي کند.