چکیده:
هدف: مداخلات روانشناختی میتواند به واسطه ایجاد تغییرات جسمانی، روانی و اجتماعی سهم بسزایی در بهبود کیفیت زندگی معتادان به مواد افیونی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی معتادان به مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: این پژوهش به صورت شبهآزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری همراه با گروه گواه انجام شده است. آزمودنیهای پژوهش شامل 36 نفر از معتادان به مواد افیونی شهر تهران بود که به منظور ترک اعتیاد به مرکز ملی مطالعات اعتیاد مراجعه کرده و تحت درمان نگهدارنده با متادون بودند. روش نمونهگیری قضاوتی بوده و برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه کیفیت زندگی استفاده شد. درمان شناختی رفتاری طی 8 جلسه بر روی آزمودنیهای گروه آزمایش انجام شد و در این فاصله گروه گواه برای انجام مداخله روانشناختی در لیست انتظار قرار گرفت. یافتهها: میانگین نمرات کیفیت زندگی کلی در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون تغییر معناداری را نشان داد، اما در مرحله پیگیری تغییر ایجاد شده معنادار نبود. نتیجهگیری: با توجه به یافتهها میتوان گفت که مداخله اخیر در بهبود کیفیت زندگی معتادان به مواد افیونی تحت درمان با متادون در کوتاه مدت اثر بخش بوده اما در طولانی مدت تاثیر چندانی در کیفیت زندگی نداشته است.
Objective: This study was aimed to assess the effectiveness of cognitive- behavioral group therapy on improvement of quality of life in opiate patients under methadone maintenance treatment. Method: This was a semi experimental study using control group also pre-test، post-test and follow-up. Thirty six patients on MMT were selected between the entire opiate addicts referred to Iranian national center for addiction studies within judgmental sampling and were randomly assigned into experimental and control groups. They were all administered the WHOQOL-BREF. In experimental group، cognitive behavior group therapy was performed in 8 sessions and the control group was registered in the waiting list for the CBGT. Findings: Data analysis revealed that the mean WHOQOL-BREF score in the experimental group had significant higher increase when compared with that of the control group. But it wasn’t significant in follow up. Conclusion: Results demonstrated the effectiveness of cognitive–behavior group therapy On improvement of quality of life of opiate addicts on MMT in short term but didn’t seem to be effective in long term.
خلاصه ماشینی:
"جدول2: نتایج تحلیلکواریانس برای بررسی اثربخشی گروهدرمانی بر کیفیت زندگی و بقای آن در مرحله پیگیری توان آماری اندازه تاثیر معناداری آمارهF درجه آزادی مراحل 82/0 26/0 05/0 140/11 1 پسآزمون 38/0 095/0 097/0 950/2 1 پیگیری همانگونه که در جدول فوق مشاهده میشود گروهدرمانی در بهبود کیفیت زندگی گروه آزمایش موثر بوده است (05/0>, P140/11=F)، اما این اثربخشی در مرحله پیگیری برقرار نیست (05/0< , P950/2=F).
جدول3: نتایج تحلیلکواریانس برای بررسی اثربخشی گروهدرمانی بر مولفههای کیفیت زندگی و بقای آن در مرحله پیگیری توان آماری اندازه تاثیر معناداری آمارهF درجه آزادی مراحل مولفهها 91/0 29/0 002/0 750/11 1 پسآزمون جسمانی 45/0 11/0 065/0 690/3 1 پیگیری 69/0 19/0 016/0 590/6 1 پسآزمون روانی 43/0 109/0 075/0 410/3 1 پیگیری 27/0 06/0 169/0 990/1 1 پسآزمون ارتباطاتاجتماعی 079/0 01/0 60/0 27/0 1 پیگیری 32/0 081/0 128/0 450/2 1 پسآزمون شرایط محیطی 18/0 042/0 27/0 230/1 1 پیگیری همانگونه که در جدول فوق مشاهده میشود گروهدرمانی در بهبود مولفه جسمانی در پسآزمون موثر بوده است (01/0>, P750/11=F)، اما این اثربخشی در مرحله پیگیری برقرار نیست (05/0<, P690/3=F).
بحث و نتیجهگیری هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله گروهی با رویکرد شناختی-رفتاری در بهبود کیفیت زندگی معتادان به مواد افیونی تحت درمان با متادون بوده است.
در مورد اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری گروهی بر بهبود روابط اجتماعی معتادان به مواد افیونی، نتایج نشان میدهد که این درمان، در مرحله پسآزمون و پیگیری اثر بخشی چندانی نداشته است.
Substance use and quality of life over 12 months among buprenorphine maintenance-treated and methadone maintenance-treated heroin-addicted patients."