چکیده:
یکی از ویژگی¬های ادبیات مشروطه، تغییر حیطه مخاطب است. مقاله حاضر بر آن است تا به اثبات این نظریه بپردازد که تغییر حیطه مخاطب در ادبیات مشروطه، تنها محدود به مخاطب برون¬متنی نبوده، مخاطب درون¬متنی را نیز شامل می¬شود. پرسشی که این پژوهش می¬کوشد به آن پاسخ¬ دهد این است: نگرش¬های جدید اجتماعی- سیاسی در روزگار مشروطه چه نقشی در گزینش مخاطب درون متنی و شیوه خطاب داشته است؟ به منظور دستیابی به پاسخ، نگرش¬های نوین اجتماعی- سیاسی عصر مشروطه در هفت بررسی شده و در هر بخش تاثیر محورهای یاد شده بر گزینش مخاطب درون¬متنی در دیوان چند شاعر برجسته دوره مشروطه، تحلیل شده است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که در بحبوحه انقلاب مشروطه، تحولات اجتماعی- سیاسی، منجر به ظهور مخاطبان جدیدی در عرصه شعر شد و شیوه رویارویی با بعضی مخاطبان را تغییر داد؛ اما ناکام ماندن این انقلاب و بازگشت دوباره به حکومت فردی (دیکتاتوری رضاخان) باعث گرایش شاعران به سوی مخاطبان شناخته شده ادبیات کلاسیک گردید
One of the best features of constitutional literature is making a number of modifications in the interlocutor’s domain. The present inquiry is to prove that any changes in this domain are not simply restrained to the addressees of extra-textual type but also including the intra-textual ones in the constitutional literature. The question is what was the role of the innovative political and social attitudes in the choosing one of the intra- or extra- types as well as the preference of any types of addressing style? To achieve to the suitable answer، the new attitudes of political - social constitutional era have been studied and divided in seven themes. Then، the effects of the mentioned subjects have investigated in the types of addressees (intra-textural) taken in the poetry works of some famous poets in the Constitutional period. As a result، in the constitutional revolution، a number of social-political changes leaded to the emergence of a new range of poetry addressees، so the style of addressing was modified at that time. However، the failure of the revolution caused the poets to turn back to their previous and accustomed style of addressing.
خلاصه ماشینی:
پرسشـی کـه ایـن پژوهش می کوشد به آن پاسخ دهد این است : نگـرشهـای جدیـد اجتمـاعی - سیاسـی در روزگار مشروطه چه نقشی در گزینش مخاطب درونمتنی و شیوة خطاب داشته است ؟ بـه منظور دستیابی به پاسخ ، نگرشهای نـوین اجتمـاعی - سیاسـی عصـر مشـروطه در هفـت بررسی شده و در هر بخش تأثیر محورهای یاد شده بـر گـزینش مخاطـب درونمتنـی در دیوان چند شاعر برجستة دورة مشروطه ، تحلیل شده است .
به منظور اثبات این نظر، ضمن تبیین اندیشه های جدیـد اجتمـاعی - سیاسـی روزگـار مشـروطه ، تأثیر این نگرشهای نوین در شعر چند شاعر دورة مشروطه یعنی ملکالشعراء بهار، ایـرج میـرزا، عارف قزوینی ، میرزادة عشقی ، فرخی یزدی و اشرفالدین حسینی (نسیم شمال) از منظرگـزینش مخاطب درونمتنی بررسی می شود.
مـثلا بسـامد خطاب به زارع، کارگر، فعله و رنجبر در شعرهای نسیم شمال بر مخاطب بالقوة او که قشر محروم و زحمتکش جامعه است ، دلالت می کند: ای رنجبـــــــر فقیـــــــر و مغمـــــــوم تـــا کـــی شـــوی از حقـــوق محـــروم ای زارع بینـــــــــــوای مظلـــــــــــوم رزاق تــــــو رازق حمیــــــد اســــــت در نومیدی بسی امید است (حسینی ، ١٣٨٥: ٢٧٣) گاهی هم ، اسمی خاص در مفهوم نوعی و کلی به کار می رود: مشـروطه نـوربخش اروپاسـت داش حسـن مشروطه شمع انجمن آراست داش حسـن قانون حقـوق مـردم دنیاسـت داش حسـن ایران از این حقوق مجزاست داش حسـن خود را به خاک خون مـذلت طپیـده گیـر مشـروطه را شـنیده ولـیکن ندیـده گیـر (همان: ٣٤٩) در بیت های یادشده «داش حسن » با توجه به ساختار کلـی شـعر، مخاطـب بـاچهره محسـوب نمی شود؛ زیرا در این شعر قرینه ای که دلالت قاطع بر وجود و نمود عینی مخاطب داشـته باشـد، وجود ندارد.