چکیده:
با فروپاشی نظام دوقطبی، مسائل منطقه ای که عمدتا تحت تاثیر روابط آمریکا و شوروی بودند، از اهمیت و ارزشی ویژه برخوردار شدند. با گذار از این نظام تقریبا متصلب، کشورهای جهان امکان یافتند نقش فعال تری به خصوص در سطح منطقه ای ایفا کنند. از آنجا که تئوری های مختلف روابط بین الملل بر جنبه هایی گوناگون از منطقه گرایی تاکید دارند، این مسئله هنوز نواقصی دارد که باید برطرف شود. علاوه بر این، معیارهایی متعدد مانند هم جواری جغرافیایی، وجود مرکزی مالی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی، نهادهای منطقه ای و تعامل زیاد اقتصادی برای تعریف این اصطلاح به کار رفته است که خود بر پیچیدگی های مرتبط با منطقه گرایی می افزاید. از سوی دیگر، به رغم تجارب نسبتا موفق همگرایی منطقه ای در برخی مناطق جهان از جمله اروپا و آسیای جنوب شرقی، منطقه خلیج فارس یک استثنا در این زمینه محسوب می شود و تلاش ها در این منطقه برای پیشبرد همگرایی منطقه ای موفقیت آمیز نبوده است. هم چنین به اعتقاد بسیاری ناظران، چشم انداز روشنی در این مورد وجود ندارد. در مقاله حاضر پس از بررسی تئوری های مختلف در مورد منطقه گرایی، با ترکیب تئوری سازه انگاری و انتخاب عقلایی، منطقه گرایی در خلیج فارس تحلیل و الگویی مطلوب برای این منطقه بر مبنای الگوی جامعه امنیتی کثرت گرا ارائه می شود. هم چنین ضمن بررسی چالش های موجود سر راه تشکیل چنین جامعه امنیتی کثرت گرا در خلیج فارس راهکارهای مقابله با این چالش ها مورد بررسی قرار می گیرد.
خلاصه ماشینی:
واژگان کليدي : منطقه گرايي ، سازه انگاري ، انتخاب عقلاني ، هويت جمعي ، سرمايه اجتماعي ، نهادهاي منطقه اي ، جامعه امنيتي کثرت گرا، همگرايي و انسجام اسلامي ، خليج فارس ، ايران مقدمه با پايان جنگ سرد همگرايي منطقه اي به يکي از مشخصه هاي اصلي سياست و اقتصاد جهاني در کنار جهاني شدن تبديل شد.
در اين چارچوب ، خليج فارس هم چنان به عنوان «سياه چاله اي » ديده مي شود که نقش تلاش هاي صورت گرفته در زمينه منطقه گرايي براي تقويت يک محيط سياسي کثرت گرايانه تر ناچيز است .
٣. بر اساس مطالعات صورت گرفته در زمينه همگرايي اروپايي و اتحاديه اروپا و نيز مجموعه اي رو به رشد از مطالعاتي که منطقه گرايي را به عنوان پديده اي جهاني مي نگرند، از جمله منطقه گرايي تطبيقي ٦ (,Laursen ;٢٠٠٢ ,Choi and Caporaso ١٩٩٩ ,Mattli ;٢٠٠٣)، رهيافت منطقه گرايي جديد٧ (٢٠٠٤ ,Soderbaum)، جوامع امنيتي ،٨ (١٩٦٧ ,Deutsch)، ميان منطقه گرايي ٩ (Hanggi Roloff and ;٢٠٠٤ ,Aggarwal and Fogarty ٢٠٠٦ ,Ruland) و چندين مطالعه گسترده از سوي سازمان هاي بين الملل (,OECD 2003; World Bank, 2005a; The United Nations University/World Institute for Develop- s١٩٩٠ ,ment Economics Research Project on the News Regionalism in the Late) بنا شده است .
, (2005), The Middle East in International Relations: Power, Politics and Ideology, Cambridge: Cambridge University Press.
) (1999), Middle East Dilemma, The Politics and Economics of Arab Integration, New York: Columbia University Press.