چکیده:
در عرفان اسلامی ، اصلی ترین عامل خلقت آفرینش ، محبت ذاتی حق تعالی به ذات اقدسش است ؛ به سبب اینکه همه محبت هـا از محبـت آن محبـوب ازلـی نشـات می گیرد، که خود هم محب است و هم محبوب ، و جایگاه این محبـت در ماسـوی اٰلله ، روح است که با محبت حق عجین شده ، جلـوه ای از آن در هـر موجـودی بـه میزان سـعه وجـودی اش تجلـی یافتـه اسـت ؛ و چـون انسـان بیشـترین ظرفیـت برخورداری از محبت را دارد، در این عرفان از او بـه عنـوان اشـرف مخلوقـات یـاد می شود. روح و محبت به جهت اتصال به حق تعالی ازلی و ابدی اند و نخستین جلوه محبت حق در روح خاتم الانبیا – محمد مصطفی (ص ) – متجلی شده است که آن را حقیقت محمدیه می گویند. بنابراین ، هر موجـودی هـر بهـره ای از محبـت حـق داشته باشد به واسطه این ویژگی حضـرت ختمی مرتبـت (ص ) اسـت . در پـژوهش حاضر، ضمن بیان اجمالی اقسام محبت و مراتب و لوازم آن ، بـه کیفیـت سـریان و جریان محبت میان خالق و مخلوق و نقش آن در نظام آفرینش از دیـدگاه عرفـان اسلامی و عارفان مسلمان پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده ایم که اسما و صـفات حق تعالی تنها به واسطه حقیقت محمدیه و مظاهر تام و تمام آن در ماسـوی اٰلله – عوالم غیب و شهود – تجلی می یابد.
خلاصه ماشینی:
نقش محبت در آفرینش از دیدگاه عرفان اسلامی عبدالمجید محققی * قباد محمدی شیخی ** چکیده در عرفان اسلامی ، اصلی ترین عامل خلقت آفرینش ، محبت ذاتی حق تعالی به ذات اقدسش است ؛ به سبب اینکه همه محبت هـا از محبـت آن محبـوب ازلـی نشـأت می گیرد، که خود هم محب است و هم محبوب ، و جایگاه این محبـت در ماسـوی اٰلله ، روح است که با محبت حق عجین شده ، جلـوه ای از آن در هـر موجـودی بـه میزان سـعه وجـودی اش تجلـی یافتـه اسـت ؛ و چـون انسـان بیشـترین ظرفیـت برخورداری از محبت را دارد، در این عرفان از او بـه عنـوان اشـرف مخلوقـات یـاد می شود.
(نجم الدین رازی ، ١٣٧١، ص٧١-٧٢) محبتـی را کـه حق تعـالی بـه حضـرت آدم روا داشـت ، در دنیـا بـه همـه انسـان ها نیـز افاضـه می کنـد، هرچنـد تنهـا ولـی خـاص حـق ، سررشـته ایـن کشـش محبـوب لایزالـی را، کـه در حقیقت «جذبه ای است از جـذبات محبـوب کـه محـب را بـه خـود کشـد و بـه قـدر آنکـه او را به خود می کشـد از وجـود او چیـزی محـو می کنـد تـا همـه صـفات او را از او اول قـبض کنـد و آنگاه ذات او را به قبضه قـدرت از او بربایـد و بـه بـدل آن ذاتـی کـه شایسـتگی اتصـاف بـه خــود دارد، بــدو بخشــد» (ســجادی ، ١٣٧٣، ص٧٠٢) پــیش خویشــتن نگــه مــی دارد و وفــادار بــه چنین میثاق عاشقانه ای است .