چکیده:
دو گروه از متالهین مسلمان به طور مبسوط درباره ولایت بحث کردهاند: نخست، عرفا و فلاسفهای که در ساحت عرفان نظری اندیشهورزی کردهاند؛ دوم، فقیهان و متکلمین که از موضع فقهی ـ کلامی به موضوع ولایت پرداختهاند. لیکن به نظر میآید التفات هر دو گروه به مفهوم قرآنی ولایت، آنگونه که انتظار میرود نیست. از آنجا که برداشت عرفانی و فقهی ـ کلامی از مفهوم قرآنی ولایت ممکن است مانعی برای فهم مفهوم سیاسی ولایت در قرآن کریم پیش آورد، در این مقاله به بررسی آن دو برداشت پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"(همان: ج4: 857) استاد مطهری در تمام مباحث امامت به تفصیل هم به آیات و هم به روایات رجوع کرده است؛ ولکن تمام این ارجاعات قرآنی و روایی در این باره نیست که امامت به معنای حکومت است یا آنکه به معنای ولایت معنوی یا انسان کامل، بلکه در یکجا با ارجاع به آیه شریفه «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» (مائده، آیه55) اینطور گفته است که «معنای اصلی ولی سرپرست است؛ ولایت یعنی تسلط و سرپرستی: سرپرست شما فقط و فقط خداست و پیغمبر خدا و مؤمنین که نماز را بهپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند».
چنین تفسیری در نهایت میتواند اذهان را به معانی دیگری معطوف کند، یعنی صورت مسئله را پاک کرده مسئله دیگری را جایگزین کند و مثلا بگوید مسئله امامت انسان کامل است نه حکومت؛ اما هرگز - با این تفسیر - واقعیت تغییر نمیکند، مگر اینکه تفسیر عرفانی ولایت مدعی این باشد که واقعیت خلاف این چیزی است که تاکنون گفته شده است و بزرگان دین از قدیم در بیان حقیقت اختلاف اشتباه کردهاند.
(امام خمینی، 1379: 8/121- 111) نتیجهگیری بررسی دو رویکرد عرفان نظری و رویکرد کلامی -فقهی بیانگر آن است که گرچه صاحبنظران هر دو رویکرد به معنای سیاسی و حکومتی واژه ولایت در قرآن کریم توجه دارند، لیکن این معنا از ولایت در رویکرد اول به ولایت معنوی تأویل رفته است؛ اما رویکرد دوم با نگاه فرعی به آن توجه کرده است."