چکیده:
کمتوجهی به پیوندهای حقوق جزای اسلامی با اخلاق اسلامی در مبنا، هدف، مضمون و سازوکارهای اجرایی، تضعیف ابعاد اخلاقی حقوق جزای اسلامی و نیز با تشکیک در عقلانیت و کارآمدی حقوق جزای اسلامی، درخواست حذف یا تغییر برخی از جرمانگاریها و کیفرگذاریها را موجب گردیده است. با استفاده از روش تحقیق تحلیلی ـ توصیفی و گردآوری اطلاعات با روش کتابخانهای، در صدد تبیین یکی از خطوط اصلی این پیوند یعنی نقش حقوق جزای اسلامی در تعلیم و تربیت ارزشهای اخلاقی اسلام هستیم؛ که ضمن تبیین جنبههایی از عقلانیت و کارآمدی حقوق جزای اسلامی، ظرفیتها و تواناییهای اخلاقی آن را فعالتر خواهد نمود. بدین ترتیب، جرمانگاریها و کیفرگذاریها در حقوق جزای اسلامی، از سویی با ترسیم مرزهای ارزشی و اخلاقی جامعه، موجب اطلاعرسانی و تعلیم ارزشهای اخلاقی حداقلی اسلامیاند؛ و از سوی دیگر با آسیبرسانی به ناقضان ارزشهای بنیادین اخلاقی، موجب تربیت ارزشی فرد و جامعهاند. علاوه بر این، وضع و اعمال مجازاتهای اسلامی، این پیام را انتقال میدهد که هر چه رفتارها، به اعمال ممنوع نزدیکتر و شبیهتر باشند، درجۀ قبح و غیراخلاقی بودن آنها بیشتر است؛ اگرچه به درجۀ ممنوعیت جزایی نرسیده باشد. این امر، تاثیر جرمانگاریها و کیفرگذاریهای اسلامی در تعلیم ارزشهای اخلاقی را مضاعف میکند
خلاصه ماشینی:
"ریشهیابی نقش حقوق جزای اسلامی در تعلیم و تربیت ارزشهای اخلاقی اسلام در جامعه هر سیستم و شبکهای بر اساس مبنای واحد شکل گرفته، هدف واحدی را دنبال میکند و در عین حال هر جزء و عضو نیز دارای مبنایی مخصوص به خود و هدفی ویژۀ خویش، میباشد که در هماهنگی با مبانی و اهداف سایر اجزای سیستم و مهمتر از آن، مبتنی بر مبنای واحد اصل سیستم و برای تحقق هدف کلی سیستم میباشد.
از این رو، اگر کسی با مشاهدۀ ممنوعیتهای جزایی اسلام، به پیام اخلاقی نهفته در آن ـ که همان قبح انجام و ممنوعیت ارتکاب آن عمل است ـ توجه ننماید، با برخورد کیفری و مجازاتهای اسلامی مواجه خواهد شد؛ این برخورد در تضعیف انگیزههای درونی و محرکهای روانی فرد مجرم و نیز سایر افراد جامعه به سوی عمل ممنوع جزایی که دارای قبح اخلاقی نیز هست، مؤثر است و بدین ترتیب، نقشی تربیتی ایفا میکند.
حقوق جزای اسلامی اولا علاوه بر برخی اهداف دیگر در صدد اصلاح، تطهیر، معافیت از مکافات دنیوی، معافیت از مجازات اخروی، تربیت اخلاقی و تعالی معنوی لایههای فوقانی است و با ایفای نقش حمایتی از ارزشهای اخلاقی، در پی تضعیف انگیزههای مجرمانه و تنزل دادن مجرمان به لایههای میانی است؛ ثانیا موجب تضعیف تمایلات مجرمانۀ طیفهای میانی و تقبیح موکد ضد ارزش بودن عمل مجرمانه در فضای گرایشی آنان میشود؛ و ثالثا موجب اطمینانبخشی به طیفهای تحتانی نسبت به استحکام فضای ارزشی و فرهنگی جامعه و نیز تأیید مشی و منش آنان در فاصله داشتن از مرزهای جرم میگردد."