چکیده:
این مقاله با فرض کردن اخلاق به مثابه یکی از ابعاد بنیادین قدرت نرم و تأکید بر آن، در پی تبیین این حقیقت است که فرهنگ غنی اسلام با توجه به ظرفیتهایی که در ایجاد قدرت نرم و اخلاق دارد، میتواند به عنوان یک عامل ایجابی سیاست دیگران را جذب کند، همچنان که به عنوان یک عامل سلبی میتواند از نفوذ و رخنه هر گونه فرهنگ بیگانه یا سلطه آنها جلوگیری نماید. با تبیین جایگاه اخلاق در قدرت نرم «سیاست اسلامی»، کاستیهای موجود در نظریههای سیاسی سکولار که ناشی از عدم توجه به خدا محوری و اخلاق دینی است، برطرف میشود. سؤال اصلی نوشتار پیش رو چنین است: جایگاه و نقش اخلاق در تولید و گسترش قدرت و سیاست در اسلام چیست؟ همچنین این نوشتار بر این فرضیه مبتنی است که منشأ قدرت از منظر اسلام «الهی» بوده که بر مؤلفههایی، مانند توحید، عدالت و اخلاق، استوار گردیده است و این امر سبب حاکم شدن اخلاق بر قدرت و سیاست در اسلام میباشد. در این مقاله با استفاده از روش توضیحی تبیینی و با استناد بر منابع اسلامی، در پی پاسخ به سئوال اصلی و آزمون فرضیه ابتدا مفهوم متعالی قدرت و سیاست در شکل قدرت نرم تبیین میشود، سپس مبانی و اصول قدرت نرم در نگاه اسلام بررسی و پس از آن، نقش و جایگاه اخلاق در قدرت نرم و سیاست در اسلام مطالعه خواهد شد.قدرت و سیاست در شکل
خلاصه ماشینی:
"بنابراین هنگامی که همه قدرتها از آن خداست و منشأ الهی و آسمانی دارد، پس مؤلفههای تشکیلدهنده قدرت نیز باید صبغه الهی و آسمانی داشته باشند؛ به عبارت دیگر، صرف مؤلفههای مادی قدرت، بدون در نظر گرفتن جنبههای الهی و آسمانی، از دیدگاه اسلام مطلوب نیست، علاوه بر اینکه دین اسلام بر مبنای فطرت شکل گرفته است و جنبههای غریزی و جذاب مادی و منافع ظاهری قدرت اصالت ندارد، لذا بحث از فطرت به این نکته میرسد که باید اعماق قلوب راه یافت و در آنها نفوذ کرد تا جذب شوند.
در این خصوص، امام صادق( می فرماید: کونوا دعاة الناس باعمالکم فلا تکونوا دعاة بالسنتکم (کلینی، 1375: 78)، یعنی مردم را با کردار و اعمال خود بخوانید و جذب کنید، نه با زبان هایتان این حدیث نشان میدهد که مباحث اسلام فراتر از آن چیزی است که نای در باب قدرت نرم مطرح کرده است، به گونهای که نه تنها اعمال زور را برای پذیراندن یک امر سیاسی و اجتماعی نمیپذیرد، بلکه کاربرد زبان نیز برای دعوت، و جذب دیگران و تأثیر بر آنها باید با رعایت دستورالعملهای اسلامی صورت گیرد.
با توجه به هژمونی حاکم بر مفهوم قدرت و سیاست، و نوع نگاه به آن، این سؤال مطرح میشود که آیا بین صداقت، عدالت، اخلاق و سیاست پیوند وجود دارد یا نه؟ بسیاری از سیاستمداران که قائل به پیوند میان آنها هستند، به منش و سیره امام علی( استناد میکنند."