چکیده:
براساس آموزه های دینی آن چه که می تواند جامعه بشری را از ظلمات دوری از اخلاقیات و آلوده شدن به لجن زار فساد، ظلمات کج فهمی ها و بدعت ها، بی عدالتی و نارضایتی، ذلت و خواری، ناامنی و محو شدن ارزش های انسانی و تسلط نااهلان و ظالمان، نجات دهد؛ شناخت علل، مبانی و پیامدهای ظلم و ظلم پذیری و به تبع آن تلاش در رفع موانع فردی و اجتماعی در فرد و جامعه است. این پژوهش با استناد به بافت و سیاق آیات قرآن و روایات معصومین(ع) و دلالت های منطوق مستقیم و غیرمستقیم این متون به تبیین واژه ظلم و بررسی علل و عوامل ظلم و ظلم پذیری و چگونگی فراگیری آن که موجبات چنین پدیده شومی در جامعه می شود پرداخته، و سپس پیامدهای ظلم پذیری در بین دینداران را بازگو می نماید و در پایان به اختصار به راه کارهای مبارزه با ظلم و ظلم پذیری اشاره می کند.
خلاصه ماشینی:
"و باز در کلامی دیگر فرمود:«إنما الجاهل من استعبدته المطالب»9(تمیمی آمدی،1366،ص 73)؛سیاق کلام حضرت کسی که از هوسهای خود پیروی میکند را جاهل معرفی میکند،زیرا هوسرانی و پیروی از هوای نفس زمینهای برای گرایش به ظلم و پذیرش ظلم خواهد بود و مفاسد فردی و اجتماعی گستردهای بهدنبال خواهد داشت و موجب سقوط جوامع و فاصله گرفتن انسان از ارزشهای انسانی میشود،زیرا اگر هوسرانی و ظلم به نفس در جامعه فراگیر شود،امید به اجرای عدالت بهطور کلی از بین میرود.
و نیز آیاتی که مربوط به اقوام مختلف است و بیانگر هلاکت آن جوامع در نتیجۀ پذیرش ظلم و پیروی نکردن از انبیا و ادیان الهی است که به چند نمونه از این آیات اشاره میکنیم: «آیا گزارش[حال]کسانی که پیش از آنان بودند؛قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و شهرهای زیر و رو شده،به ایشان نرسیده است؟ پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند،خدا بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان بر خود ستم روا میداشتند»(توبه70/).
از این رو،امام علی علیه السلام در خطبۀ 98 نهج البلاغه دربارۀ ستمگری و فساد بنی امیه میفرماید:«سوگند به خدا!بنی امیه چنان به ستمگری ادامه دهند که حرامی باقی نماند،جز آن که حلال شمارند،و پیمانی نمیماند جز آن که همه را بشکنند،و هیچ خیمه و خانهای وجود ندارد جز آنکه ستمکاری آنان در آنجا راه یابد و ظلم و فسادشان مردم را از خانهها کوچ دهد»(دشتی،1385،خ 98، ص 128)."