چکیده:
علامه طباطبایی به عنوان فیلسوفی مانوس با کتاب و سنت، نظریه خداشناسی و دین فطری را از منابع دینی اقتباس کرده و در راه تبیین عقلانی آن کوشیده است. خداشناسی فطری براساس ادراک احتیاج به موجودی غیر محتاج، شناخت خداوند از طریق نظم جهان، شناخت خداوند از طریق علم حضوری معلول به علت و خداشناسی از طریق علم به ثبات واقعیت تقریرهایی است که علامه در مواضع مختلف از خداشناسی فطری ارائه کرده است. وی همچنین انسان را فطرتا خداگرا می داند و این گرایش فطری را بر اساس محبوبیت فطری پروردگار، گرایش فطری به تامین کننده سعادت، امید فطری به خداوند در شداید و ... تبیین می-کند. علامه دین اسلام را فطری معرفی می-کند. وی در تفسیر این انگاره، گاه تلاش می کند تا اصول اعتقادی اسلام را از طریق تمسک به مقتضیات فطرت اثبات نماید و گاه در صدد برمی آید با تبیین های ویژه خود، مجموعه معارف اسلام(شامل اعتقادات، اخلاقیات و احکام) را متناسب با ساختمان وجودی انسان معرفی کند.
خلاصه ماشینی:
پاسخ اين پرسش از ديدگاه علامه آن است که جـستجو از علـت فـاعلي جهـان ، امـري غريزي و فطري و ناشي از ساختمان وجـودي انـسان اسـت و «غريـزه اي فطـري کـه او را ساختمان واقعي موجودي به وجود آورده هيچ گاه بيرون از گردشـگاه واقعـي خـود پـاي ننهـاده ، کـار نمـي کنـد»(طباطبـايي ،اصـول فلـسفه و روش رئاليـسم بـه نقـل از مطهـري، ص ۹۰۹).
نظريۀ خداشناسي و دين فطري در آراء علامه طباطبايي ١٠٩ ___________________________________________________________________________________ نقد و بررسي عــلامه در ايــن مــوضع تلاش مي کند معرفت شناختي را با تمسک بـه مقتـضيات فطـرت پاسخ گويد؛ مسئله اي که قبلا ذهن فيلسوفاني چون کانت را نيز به خود مشغول کرده بود: آيا اصولاً غور در متافيزيک و شناخت آن براي قوه فاهمة انسان رواست ؟ پاسخ علامه مثبت است ، چون فطرت و طبيعت انسان به اين مـسئله گـرايش دارد، پـس قوة ادراکي انسان صلاحيت ورود به اين حوزه را دارد.
پرسشي که در اينجا ذهن را به خود مشغول مي کند اين است که چـه رابطـة منطقـي ميـان گرايش طبيعي و فطري ذهن به يک مقوله و روا بـودن پـژوهش و جـستجو در آن وجـود دارد؟ آيا استدلالي فلسفي وجود دارد که چنين رابطه اي را اثبات کند؟ گويا تنها مستند عقلاني براي وجود اين رابطه ، قاعده اي است که در قالب هاي متفاوتي همچــون «لا باطــل فــي الطبيعــه » يــا »لا معطــل فــي الطبيعــه « در متــون فلــسفي کلاســيک اسلامي وارد شده است (بنگريد بـه : ابـن سـينا، ص ۵۱۰؛ رازي ، ص ۹۸؛ ملاصـدرا، الاسـفار الربعـة ،ص ۲۰۱، ۵).