چکیده:
منظومه حکمت صدرایی متشکل از تامل ژرف در اسرار هستی و ریاضت فکری و جهاد شرعی است که در آن کوشش حکیم پژوهشگر و پاک نهاد، پیوسته به مقام «ولایت»، از افاضه ها و تاییدهای الهی و کشف و شهود برای تکمیل سلوک فکری بهره مند می شود. صدرالمتالهین به وجود «حکمت موهبتی» قایل است و در بخش هایی از کتاب های حکمی خود بر آن صحه گذاشته است و در دستیابی به رموز حکمی، در مواردی خود را تک و تنها می داند. این «موهبت» در اثر خلوص در بندگی، تهذیب نفس، پاکی درون و عرض حاجت به مقام الوهی برای رمزگشایی از اسرار عالم ممکن است و نیاز به اهلیت و مسانخت دارد. به طور طبیعی گروهی از مدعیان حکمت که از آنان به اغیار فاقد صلاحیت نامبرده می شود، بهره ای از آن نخواهند داشت.
خلاصه ماشینی:
صدرالدين شيرازي در بحث مهم و اساسي معاد، راه حل حکمت تأسيسي خود راکـه مبتني بر حکمت نبوي است ،تنها راه حل مشکلات معرفي مي کند: aراه وصول به شـناخت معاد جسماني بسته است ، مگر براي کساني که بـه روش مـا عمـل کـرده و راه مـا را طـي نموده اندوآن راه بندگان خاص خداو راسخين در علم و ايمان اسـت کـه بـين کشـف و برهان جمع کرده و حکمت خود را از نور چراغ مقام نبوت اخذ کرده اند́ (شيرازي ، ١٣٧٨، ج ٩،ص ٢١٠) .
صدرالدين دستاوردهاي حکمت اصيل را جز با اقتباس از نـور نبـوت و بـاطن ولايـت ممکن نمي داند: aپس معلوم شد که اين مسايل جز از طريق نور چراغ نبوت و درخواسـت اسرار از باطن ولايت قابل حصول نيست ، پس بر تو است که قلب رابه طور کامل از غيـر خدا پيراسته نموده و ضمير خود را پاک نمايي و از دلبستگي به خلق بـر کنـار شـوي و در خلوت نشيني ، بسيار با خدا مناجات کني و ازخواسته هاي شهواني دوري نمايي ́ (شـيرازي ، ١٣٦١، ص ٢٨٧) .
حکيم چيره دست بر بطلان تناسخ تصريح مي کند و معتقد است ،امور مشابه ديگري به الهام الهي رازگشايي شده و اين بهره مندي از حکمت ،سهم او بوده و ديگران بهره چنـداني از آن ندارند: aهمان طور که قبلا متذکر شديم ، روش در بطلان تناسخ مانند امور مشـابه کـه ما در بيان آن متفردو تنهاييم و خداوند آن را سهم مـن از حکمـت و معرفـت دينـي قـرار داده ، امري است که خداوند به فيض و کرم و افزوني لطفش بـه مـن الهـام نمـوده اسـت ́ (شيرازي ، ١٣٦٢، ص ٣٧٩).