چکیده:
از عناصر ویژه اندیشه کرکگور، یکی از پایه گذاران فلسفه اگزیستانسیالیست، مسئله ترس آگاهی است که جایگاه ویژه ای را، در مفهوم ایمان، به خود اختصاص داده است. او ترس آگاهی را مهم ترین شیوه دریافت نتیجه ایمان می داند و حتی این مفهوم را، از حیث درجه اهمیت، همتای ایمان قرار می دهد. از سوی دیگر، در ملاحظات عرفان اسلامی، از جمله در کتاب رساله قشیریه، همچنین می توان، در قرائت مفهوم خوف رویکرد مشابهی با نظریه کرکگور مشاهده کرد.
کرکگور با تاکید بر مفهوم ترس آگاهی، به مثابه امری ذاتی، آن را در سه ساحت وابسته به هم آزادی، امکان، و تناقص بررسی می کند. او این سه ساحت را بن مایه های ترس آگاهی معرفی می کند و با خوانشی تطبیقی، بین این مطلب و آرای ابوالقاسم قشیری، در رساله قشیریه، می توان همسانی های ساختاری بسیاری یافت. قشیری نیز، در نظام عرفانی، به ارتباط و وابستگی مفهوم خوف با مقولات امکان، آزادی، و جاودانگی تاکید می کند و این پژوهش سعی در اثبات این فرضیه دارد.
One of the specific aspects of Kierkegaard’s thought، as one of the founders of existentialist philosophy، is the paradigm of anxiety، which has a very special position in the concept of faith. He believed that it is the most important way to receive the product of faith، and even considered it in the same level of importance as the faith itself.
On the other hand، in Islamic mysticism، including Risalah al-Qusyairiyah، a similar approach in the reading of the concept of khowf (fear) is observed.
Placing emphasis on the concept of anxiety as an innate matter، Kierkegaard views it in three interdependent scopes which are: freedom، possibility and paradox. These can be called the motifs of anxiety، which bear structural similarities with Abu al-Qasim al-Qusyairi opinions in his Risalah al-Qusyairiyah if considered through a comparative reading. Al-Qusyairi too puts stress on the dependence and correlation between the concept of khowf in mystical system and the topics of possibility، freedom and eternity. This research tries to prove this hypothesis.
خلاصه ماشینی:
" اﻣﺎ ﭘﻴﺶ از ورود ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﻧﮕﺮش ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ رﺳﺎﻟﺔ ﻗﺸﻴﺮﻳﻪ، ﺑﺎﻳـﺪ ﻣﻴـﺎن ﻣﻔﻬـﻮم ﺧـﻮف در ﻣﻌﻨﺎی ﺗﺮسآﮔﺎﻫﻲ ﻛﺮﻛﮕﻮر ﺑﺎ ﺧﻮف در ﻣﻌﻨﺎی ﭘﺮﻫﻴـﺰ و ﺗـﺮس روانﺷﻨﺎﺳـﺎﻧﻪ، ﻛـﻪ ﻣﻮﺟـﺐ دﻟﻬﺮه، ﻧﺎاﻣﻴﺪی، ﮔﻮﺷﻪﮔﻴﺮی، و اﺟﺘﻨﺎب از ﻋﻤﻞ ﻣﻲﺷﻮد، ﺗﻔﺎوت ﻗﺎﺋـﻞ ﺷـﺪ؛ زﻳـﺮا ﻛﺮﻛﮕـﻮر ﺑﻪﺻﺮاﺣﺖ ﻣﻴﺎن اﻳﻦ دو ﻧﮕﺮش ﺗﻤﻴﺰ و ﺗﻔﺎوت ﻗﺎﺋﻞ اﺳﺖ، از ﻣﻨﻈـﺮ او ﺗـﺮس روانﺷﻨﺎﺳـﺎﻧﻪ، ﻣﻮﻟﺪ ﺳﻜﻮن و ﻧﮕﺮاﻧﻲ و دﻟﻮاﭘﺴﻲ اﺳﺖ و ﻓﺮد را دﭼﺎر ﻣﻘﻮﻻﺗﻲ ﭼﻮن ﺧﺎﻣﻮﺷـﻲ و ﻋﺰﻟـﺖ و ﺳﻜﻮن ﻣﻲﻛﻨﺪ و زاﻳﻨﺪة اﺿﻄﺮاب اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺗﺮسآﮔﺎﻫﻲ در ﻣﻔﻬﻮم اﮔﺰﻳﺴﺘﺎﻧﺴﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲ آن ﻣﻮﻟﺪ ﺣﺮﻛﺖ، رﺷﺪ، و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ اﺳﺖ (24 :0891 ,.
ﻗﺸﻴﺮی ﻧﻴﺰ در رﺳﺎﻟﺔ ﺧﻮد از ﺟﺎﻧﺐ ﺟﻨﻴﺪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ اﺷـﺎره ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﺑﻮﻋﻤﺮ دﻣﺸﻘﻲ ﮔﻮﻳﺪ: »ﺧﺎﺋﻒ آن ﺑﻮد ﻛﻪ از ﻧﻔﺲ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻴﺶ از آن ﺗﺮﺳﺪ ﻛـﻪ از ﺷﻴﻄﺎن« (ﻗﺸﻴﺮی، 5831: 191) ﻳﺎ آنﻛﻪ از ﻗﻮل ﺳﺮی ﺳﻘﻄﻲ در ﺧﺼﻮص ﻣﻔﻬـﻮم اﻣﻜـﺎن در ﻫﺮاسآﮔﺎﻫﻲ، ﻛﻪ ﻣﻮﻟﺪ اﻳﻤﺎن اﺳﺖ، ﻣﻲآورد: »اﻧﺪر ﻧﮕﺮم در ﺑﻴﻨﻲ از ﺑﻴﻢ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻢ روﻳﻢ ﺳـﻴﺎه ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ از ﮔﻨﺎهﻫﺎ ﻛﻪ از ﻣﻦ در وﺟﻮد آﻣﺪه ﺑﺎﺷﺪ« (ﻫﻤﺎن: 13) و اﻳﻦ ﺑﻴﻢ ﺧـﻮد دﻻﻟـﺖ ﺑـﺮ اﻣﻜﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻓﺮد اﻳﺠﺎد ﺗﺮسآﮔﺎﻫﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ."