چکیده:
در پژوهشی با عنوان «جریان شناسی کلامی- سیاسی» باید جریان هایی شناسایی شوند که هم ، پشتوانه کلامی و هم، کنش سیاسی داشته و چشم به قدرت دوخته باشند. هر دوره ای را که برای تاریخ اسلام فرض بگیریم، می توان جریان های کلامی- سیاسی را در آن دوره رصد نمود. شناخت این جریان ها از آن رو که فضایی از شرایط سیاسی آن دوره را ترسیم می کنند، بسیار موجه است. تمرکز این نوشتار، بر مقطعی از تاریخ اسلام است که در آن به مدت بیست سال، امام رضا˜ هدایت معنوی و سیاسی جریان موسوم به شیعیان اثنا عشری را بر عهده داشتند. در حقیقت، بررسی کنش های سیاسی این جریان در کنار سایر جریان های آن روزگار که مهم ترین آن ها عبارت اند از: «جریان عباسی»، «جریان های علوی»، «جریان های نژادپرستانه» و «جریان خوارج»، فضای بازتری را در شناخت خاستگاه، بسترها، رویکردها و کنش های سیاسی هر یک از جریان های موجود می گشاید. این نوشتار خاستگاه، مبانی کلامی و عمل کرد سیاسی جریان های کلامی- سیاسی دوران امامت امام رضا˜ (183-203ق) را بررسی و تحلیل می نماید.
خلاصه ماشینی:
"از این رو، جریان و خط مشی امام رضا( با مبانی کلامی مأمون عباسی تفاوت داشت؛ چرا که حضرت رضا( در حلقه اصل «امامت» که اقتضائات کلامی- سیاسی خاصی داشت، قرار داشتند و حال آنکه مأمون با گفتمان «خلافت» که آن را به دوران پس از رحلت پیامبر( پیوند میداد، توجیهگر مشروعیت حکومت خویش بود.
در این دوران علاوه بر جریان حاکم عباسی، احزاب، گروهها و جنبشهای شیعی و علوی و همین طور جریانهای نژادپرستانه عربی و ایرانی نیز وجود داشت که در هدف؛ یعنی به چالش کشیدن خلافت عباسیان با امام( هم افق بودند، اما در مبانی کلامی و بهرهگیری از ابزارها با اندیشه امام رضا( فاصله بسیار داشتند.
56 در رابطه با موضعگیری امام( در قبال جریانهای کلامی- سیاسی غیرعلویان، باید گفت که اسناد چندانی در این خصوص در دست نیست، اما بر اساس مبانی کلامی- سیاسی اسلام، آن حضرت( نمیتوانستند جنبشهای غیر اسلامی مانند خوارج و یا جنبشهای نژادپرستانه نظیر جریانهای عربی و ایرانی را تأیید کنند؛ چرا که این جریانها از آنجا که برخلاف مبانی عقیدتی دینی و گاه متضاد با آن است، حتی اگر موجب تضعیف خلافت غاصب عباسی گردد؛ نمیتواند مورد تأیید حضرت باشد.
نتیجه از مجموع آنچه در این نوشتار گذشت، میتوان نتیجه گرفت که صرفنظر از قیامها و شورشهای بسیاری که در نقاط مختلف سرزمینهای اسلامی علیه خلافت عباسی صورت میگرفت و بیشتر هم صبغه شخصی داشت، جریانهایی مانند جریانهای علوی، جریان خوارج و جریان بابک خرم دین، شاخصههای جریانهای کلامی ـ سیاسی را داشتند و هر کدام دارای اصول نظری و کلامی خاصی بودند که از رهگذر آن، جریان حاکم را غیر مشروع تلقی میکردند و در مسیر اهدافشان در به کارگیری خشونت ابایی نداشتند."