چکیده:
توحید در لسان اهل فلسفه و کلام و عرفان دارای اصطلاحات متفاوتی اسـت . معروف ترین این اصطلاحات عبارت انـد از: ١. توحیـد ذات ٢. توحیـد صـفات ٣. توحید افعال ٤. توحیـد در عبـادت . در ایـن میـان ، توحیـد ذاتـی اولـین و شـاید عالیترین مرتبه از مراتب توحید، و نیز زیربنای تمام مراتب توحید اسـت ، توحیـد ذات نزد فلاسفه و متکلمین به معنی یگانگی ذات مقدس خداوند میباشد و اینکه مثل و مانند و شریکی در مرتبه ذات ندارد، نه ترکیبی در درون ذاتش وجـود دارد و نه خدای دیگری خارج از ذاتش . به تعبیر دیگر، توحید ذاتی مشتمل بر دو مقـام «احـدیت ذات » و «واحـدیت ذات » اسـت کـه فلاسـفه و متکلمـان اسـلامی ادلـه گوناگونی را بر هر دو مسئله اقامه کرده انـد. نوشـتار حاضـر بـه بحـث و بررسـی پیرامون مهم ترین ادله توحید ذاتی ـ آنهم در حوزة واحدیت ذات ـ از منظر فلسفه مشاء و حکمت متعالیه میپردازد، تا عقلانیت و حقانیت این بخش از توحید ذاتی را مبرهن سازد و، در ضمن ، از مقایسه ادله فلاسفه مشاء و حکمـت متعالیـه ، سـیر تکاملی فلسفه اسلامی در مسئله واحدیت ذات نشان داده شود.
خلاصه ماشینی:
ابن سینا با توجه به این دو مقدمه برهان خود را این گونه بیان میکند: واجب الوجود لزوما متعین است ، زیرا چیزی که متعین نباشد وجـود خـارجی ندارد و چیزی که خودش وجود خارجی نداشته باشـد ممتنـع اسـت کـه موجـد اشیاء دیگر باشد.
فرض اول این است که تعین ملزوم و ذات واجب لازم باشد کـه ایـن فـرض طبق مقدمۀ دوم و با توجه به اینکه ابن سینا ذات واجب را چیزی جز تأکد وجود (ابن سینا، ب ١٤٠٤: ٣٦ و ٤٥) و تعـین را چیـزی جـز ماهیـت یـا صـفت ماهیـت نمیداند (طوسی، ١٣٧٥: ٤٣/٣) باطل است ، چون این بمثابه آن اسـت کـه فـرض کنیم ماهیت شیء علت وجود خود آن شیء باشد یا صفتی از صفات شیء علت وجود آن شمرده شود.
محال بودن ایـن فـرض نیـز بسـیار واضـح است ؛ افزون بر اینکه معنا ندارد شیء عارضی تعین خود باشد، لازم مـیآیـد کـه واجب الوجود معلول غیر باشد، چون عارض برای عروضش نیاز به سـبب دارد و خود ذات هم به دلیل اینکه هنوز تعین پیدا نکرده نمیتواند سبب عروض باشـد.
مقدمۀ دوم این برهان واضح میباشد و بدین معناست که هر چیـزی خـودش در حالی که فقط خودش است بدون اینکه چیز دیگر بـا او ضـمیمه شـود دو تـا نمیشود و قابل تعدد نیست و صرف یک حقیقت نیز به این دلیل کـه همـراه بـا هیچ امر دیگری غیر از آن حقیقت نیست ، قابـل تعـدد نیسـت و حتـی فـرض و تصور تعدد آن هم محال است ، زیرا ملاک کثرت و تعدد اختلاف مـیباشـد و در صورتی یک شیء متعدد و دو تا میشود کـه لزومـا بـین آن دو اختلافـی وجـود داشته باشد.