چکیده:
طرح بحث تجربه دینی در آغاز قرن نوزدهم به وسیله شلایر ماخر در فلسفه دین با رویکردی رمانتیسـتی بـرای توجـه دادن بـه ارتبـاط دیـن بـا عواطـف و جستجوی حقیقت آن در کانون احساسات (تجربه های) دینی صورت گرفت . اما تجربه دینی در قرن بیستم ، به ویژه در نیمه دوم آن ، نزد فیلسوفان دین کـه دارای رویکرد تحلیلی بودند توسعه مفهومی یافت و بیشتر از جنبه معرفـت شـناختی و سنجش توان اثباتی آن برای توجیه ، تاییـد یـا اثبـات معقولیـت باورهـای دینـی مطمح نظر قرار گرفت . برخی توان اثباتی آن را نفی و برخی، از جمله مـاوردس ، آن را پذیرفته اند و کوشیده اند از این طریق مبنایی برای باور به وجود خدا فراهم آورند. حاصل این تلاش ها تقریرهای گوناگونی از برهان تجربه دینی است . در این مقاله ، تقریر ماوردس از این برهان کـه حـاوی نکـات دقیـق و قابـل توجهی است مورد بررسی قرار گرفته و به تفاوت آن با تقریر آلستون و پلنتینگـا و نیز به جایگاه برهان تجربه دینی در اندیشه اسلامی و علل کـم تـوجهی ایشـان به آن اشاره شده است . نقد دیدگاه چیزم دربـارة محـرکهـای مناسـب حـواس ، طرح توازن داده ای کلی و جزئی، نقش حکم در تعیین هویـت تجربـه ، و اینکـه مستقیم و غیر مستقیم بودن تجربـه امـری روان شـناختی اسـت از جملـه نکـات مهمی است که در تقریر ماوردس مورد توجه قرار گرفته است .
خلاصه ماشینی:
جرج ماوردس از جمله فیلسوفان خداباوری است کـه بـا همـین گـرایش در کتاب «باور به خدا» ـ که مهم ترین اثر او در حوزة معرفت شناسی دینـی اسـت ـ کوشیده است تقریری دقیق و فنی از توجیه و معقولیت باور بـه وجـود خـدا بـر اساس تجربۀ دینی (تجربۀ خدا) ارائه دهد، که با تعمیم در معنای برهان iii میتوان آن را روایت و تقریری از برهان تجربۀ دینی بر وجود خداوند به شمار آورد.
امـا مواردی نیز وجود دارد که نسبت به دو چیز بـا یکـدیگر بـه گونـه ای اسـت کـه همواره میتوان باداده های بصری لازم برای دیدن یکی دیگری را هم دید، ماننـد تصویر آینه ای ماه نسبت به ماه ، یا در شرایطی ویژه میتوان چنین کرد، مانند مـاه نسبت به تصویر آینه ای ماه در این صورت ، میتوان گفت : تصویر ماه نسـبت بـه ماه دارای توازن داده ای کلی iii و خود ماه نسبت به تصویر آن دارای توازن داده ای جزیی iv است .
٥. باید توجه داشت که برهان تجربۀ دینی، با تقریرهای گونـاگون آن ، خـدای موردنظر در ادیان ابراهیمی [یعنی واجب الوجودی که دارای اوصافی از قبیل علم و قدرت نامحدود است ] را با همه ویژگیها و خصوصیات آن اثبات نمـیکنـد و چنین داعیه ای نیز ندارد، بلکه اولا، در پی آن است که نشان دهد ایمـان و اعتقـاد دینی فیالجمله امری معقول و موجه و در حد سایر باورهای مستند به تجربـه ـ مانند اینکه اشیایی بیرون از من وجود دارد ـ میباشد و، ثانیا، متعلق ایـن اعتقـاد موجودی متفـاوت و متمـایز از موجـودات مـادی متعـارف و طبیعـی اسـت کـه i قداست ، تعالی و برتری نسبت به ما و هرچه در جهان مادی است دارد.