چکیده:
تحولات امروز منطقه غرب آسیا، شکلگیری و رقابت بین سه الگوی نوین هویتی را نشان میدهد. سوال اصلی مقاله این است که چه نسبتی بین این الگوها برقرار است؟ فرضیه مقاله میگوید هر کدام از الگوها با بازتولید هویت در یک روند تکاملی، براساس هویت تاریخی خود و در یک بستر اجتماعی صاحب نقش شده و برای رسیدن به جایگاهی بالاتر تلاش میکنند؛ از این رو در این مجموعه هویتی، آنها را صاحب نقش ساخته و موجب شکلگیری سه الگوی سلفی نوین، اخوانی نوین و اسلام انقلابی شده است. الگوی سلفی با پیشاهنگی عربستان، به دنبال نظم خلیفهگرایی جهانی، الگوی اخوانی با پیشقراولی کشورهایی چون مصر و ترکیه در پی احیای نقش سنتیشان در منطقه و اسلام انقلابی با پیشقراولی جمهوری اسلامی ایران در پی ایجاد جبهه جدیدی از کشورهای منطقه، برای ایفای نقش موثر اسلام سیاسی در صحنه بینالملل است که دراین مقاله به روش تحلیلی ـ تبیینی به آنها پرداخته شده است.
Current developments in western Asia suggest three new identity models have started to form and compete. Main inquiry of this article is to know what relation is there between these models. Hypothesis of the article proposes that through reproduction of the identity in an evolving process, each one of these identities has undertaken a role based on their historical identity and in a social ground leading to the formation of new salafi movement, new Muslim Brotherhood and revolutionary Islam. Salafi model with Saudi Arabia as its pioneer seeks a global order based on caliphate, Brotherhood model with Egypt and Turkey as its flagbearers seeks the revival of their traditional role in the region and revolutionary Islam with Iran as its pioneer seeks the formation of a new front composed of regional countries to play an effective role of political Islam in international arena which are discussed in this article applying explanatory/analytical method.
خلاصه ماشینی:
سؤال اصلی مقاله این است که چه نسبتی بین این الگوها برقرار است؟ فرضیه مقاله میگوید هر کدام از الگوها با بازتولید هویت در یک روند تکاملی، براساس هویت تاریخی خود و در یک بستر اجتماعی صاحب نقش شده و برای رسیدن به جایگاهی بالاتر تلاش میکنند؛ از این رو در این مجموعه هویتی، آنها را صاحب نقش ساخته و موجب شکلگیری سه الگوی سلفی نوین، اخوانی نوین و اسلام انقلابی شده است.
در خصوص تأیید شکلگیری نظم منطقهای اسلامی، گراهام فولر صاحبنظر برجسته آمریکایی در زمینه مسائل خاورمیانه نیز در مقالهای تحت عنوان «اسلام سیاسی»، به دولت آمریکا توصیه میکند که در پی گفتگو با گروههای اسلامگرایی باشد که تمایلات لیبرالی داشته و روایتی میانهرو از اسلام عرضه میکنند؛ چراکه اسلام سیاسی هماکنون فرصتی برای شکل دادن به اندیشهها و اجرای آنها در جهان اسلام و جوامع مسلمان در غرب یافته است و جهان غرب در خصوص بعضی از گروههای حاکم در جهان اسلام بیمناک است، اما واشنگتن باید این واقعیت را بپذیرد.
(حشمتزاده، 1386: 31) مسئله جهاد موتور محرکه هویت مقاومتی آن بوده و به عنوان یک بستر فراهم کننده هویت نظامسازی است که توسط ترکیه نیز دنبال میشود و الگوی اخوانی نوین نامیده میشود؛ احزاب اصلی اسلامگرای این کشور با خاستگاههای فکری اخوانی زمانی که به این نتیجه رسیدند با ابزارهای سیاسی نمیتوانند بر ساختار لائیک تغییر ماهوی ایجاد کنند و با تجربهای هم که در مصر حاصل شده بود به سمت جنبههای اجتماعی اسلام و تطبیق آن با نیازهای زمان تمایل پیدا کردند و با تقویت آن در جامعه، بالاخره توانستهاند در سالهای اخیر در ساختار حکومت نقش مؤثری داشته باشند.