چکیده:
هدف اصلی نوشتار حاضر این است که دریابیم: دیدگاه امام خمینی (ره) درباره نحوه کثرت یافتن جهان چیست؟ پاسخی که امام خمینی به این سوال می دهد این است که: ذات اقدس الهی در مقام احدیت، ذاتی است غیر قابل شناخت، چرا که در آن جایگاه، خداوند متعال نه اسمی دارد و نه رسمی. آن چه موجب شد که این وحدت صرف، قدم به عرصه کثرت بگذارد، تجلی ذات بر ذات و در مرحله بعدی، تجلی ذات بر اسماء و صفات بود. با این تجلی ها است که مفاهیمی چون: اسم اعظم، حقیقت محمدیه (ص)، تعین، مشیت، قول تکوینی و دیگر مفاهیم عرفانی در تصویر کثرت مندی جهان شکل می گیرند؛ و امام در آثار عرفانی خود به ویژه مصباح الهدایه، دیدگاه خود را در نحوه تکثر جهان توضیح می دهد.
خلاصه ماشینی:
"آفرینش انسان به گونهای است که با مراجعه به درون خویش و معرفت حضوری،به فقر وجودی خود و نوعی رابطهی وجودی با خدا پی میبرد،و این علم او را به خودش منجر به آگاهی او نسبت به علت وجودیاش میگردد و سپس میل و گرایشی به سمت او پیدا می کند(بدخشان،1386:170) مقایسهی آیهی سیام سورهی روم با آیهی 78 سورهی نحل خداوند در سوره نحل آیهی 78 میفرماید: «و الله اخرجکم من بطون امهتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الابصر و الافئده لعلکم تشکرون» (نحل78/).
رابطهی فطرت با تربیت در بخش قبل به تقریر مفهوم فطرت از دیدگاه قرآن و اندیشمندان اسلامی پرداخته شد و این نکته بیان گردید که انسان در بدو حیات واجد زمینههای فطری بالقوهای در دو بعد ادراکی(شناختی)و گرایشی میباشد که این زمینههای بالقوه در صورت مجال یافتن، می توانند ظهور و نمو داشته و به فعلیت برسند.
اما سؤال اساسی در این بخش این است که چه ارتباطی میتواند بین فطرت و تربیت انسان وجود داشته باشد؟به عبارتی چگونه می توان زمینهها و استعدادهای فطری را در انسان شکوفا کرد و در این خصوص آیا ارتباطی میان فطرت که امری درونی و تربیت و پرورش که امری بیرونی است وجود دارد یا خیر؟ برای پاسخ به این سئوالات ابتدا باید مفاهیم تربیت و فطرت بطور جداگانه تعریف و بررسی شوند،سپس به ارتباط بین این دو پرداخته شود."