چکیده:
اخلاق عبارت از هیاتی راسخ در نفس است که به سهولت و بدون نیاز به فکر و رویت، مصدر افعال باشد. اگر آن هیات منبع صدور افعال زیبا و پسندیده باشد، آن اخلاق را نیکو گویند. و اگر بر عکس باشد آن اخلاق ناپسند است. در دین اسلام پس از داشتن عقیده و باوری صحیح و توحیدی، رسیدن به اخلاق پسندیده مهم ترین هدفی است که بدان توصیه شده است. آنچه که در این مقاله خواهد آمد، نگاهی به تهذیب اخلاق از نگاه حکمای اسلامی در قیاس با قرآن است. و اشاره خواهد شد که کتابهایی که از ارسطو تاکنون در مورد اخلاق نوشته شده دو رویکرد دارند: رویکرد اول طرح مباحثی تئوریک و نظری در باب علم اخلاق که بنیان گزار آن ارسطو بوده و بر اساس بینش فلسفی خود به ارائه ی مطالب به صورت عقلی محض پرداخته است. رویکرد دوم که در میان فیلسوفان و حکمای اسلامی دیده می شود، از طرفی استفاده از مبانی نظری فلاسفه در مورد اخلاق است و از طرف دیگر طرح رذایل و فضایل اخلاقی عموما بر اساس متون دینی(=قرآن و سنت) بوده است. این پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی نوشته شده، حاوی این نتیجه است که بیشتر مباحث انسانشناسانه ی حکمای اسلامی، همان مباحث پیشین حکمای یونان بوده که در قالب ترجمه ی مواریث یونانی به ادبیات اسلامی راه پیدا کرده است. اما در شمردن رذایل و فضایل اخلاقی مهم-ترین منبع آن ها قرآن بوده است.
خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد سنایی غزنوی نیز ابیات ذیل را به تأثیر از امام غزالی گرفته است که در آن از همان تمثیل استفاده میکند:هست اعضا چو شیر و پیشهوران عقل دستور و دل در و سلطانخشم شحنه است و آرزو عامل آن یکی ظالم، آن دگر جاهلعامل ار هیچ شرط بگذارد خرد او را به شحنه بسپاردجشحنه گر هیچ گون سگالد بد این موکل بود به روز خردگر بیابد از این که گفتم بهر خویشتن بود پادشا و خرم شهرگر همه طالبان کام شوند مالک ملک ناتمام شوندجگر نه در امر عقل و دل باشند همه هم خوار و هم خجل باشندنفس کو تو را چو جاندار است بی تو در جسم تو بی کار استگرچه آن پنج شحنه بیکارند سه وکیل از درونت برکارندجآن کند هضم این کند قسمت آن برد ثفل این دهد قوتآن نماید ره، این کند تدبیرج این شود حافظ، ان کند تغییرجآن نبینی که چون به خواب شوی فارغ از رحمت و عذاب شویاز برای فراغت و خوابت و زبرای صلاح و اسبابتتو برآسوده و خرد برکار تو بخفته، درونت او بیدارج (سنایی، 1382: 117)مطابق با این تمثیل عقل آدمیان همچون ریش سفیدی بر نیروهای دیگر حکم میراند و تلاش میکند که هم قوهی غضبیه و هم شهویه پا از حد خود فراتر ننهند."