چکیده:
در فلسفه زبان از نظریات معناداری سخن به میان می آید. یکی از مهم ترین نظریات در این حیطه نظریه «کاربردی» است. براساس نظریه کاربردی، معنای یک لفظ چیزی جز کاربرد آن لفظ در زبان نیست. در این نظریه، زبان خصوصی وجود ندارد و معناداری به مثابه امری اجتماعی در یک جامعه زبانی تحقق پیدا می کند. در هریک از جامعه های زبانی با توجه به زمینه های مختلف، قواعدی نانوشته وجود دارد که افراد آن جامعه ناخودآگاه از آن ها پیروی می کنند و از این طریق کلمات به صورت های گوناگون معنا می یابند. یک لفظ در زمینه های مختلف معانی گوناگونی دارد که این معانی بدون این که وجه اشتراک ذاتی همگانی داشته باشند در یک طیف قرار می گیرند. نظریه کاربردی معنا در دو حیطه بسیار اثرگذار است. نخست، در حیطه استدلال آوری درباره باورهای دینی و دوم، تکثرگرایی در باورهای دینی است. باتوجه به تمایز زمینه گفت وگوی علمی و زمینه گفت وگوی دینی سخن گفتن از اثبات خداوند اشتباه است؛ زیرا از نظر یک خداگرا خداوند یک اسم خاص دارای مصداق یگانه است و نه یک لفظ دال بر معنایی کلی که وجود مصداق برای آن نیازمند اثبات باشد. طرف داران نظریه «کثرت گرایی دینی» هم چون هیک و هیم با تمسک به نظریه کاربردی معنا، معانی متفاوت خداوند را، در ادیان و مذاهب مختلف، متعارض نمی دانند.
خلاصه ماشینی:
زبان ابزاری ارتباطی است؛ درحالیکه اگر معنا همان مفهوم ذهنی باشد، باتوجه به اینکه به مفهوم ذهنی متکلم و مخاطب دسترسی وجود ندارد، نمیتوان از انتقال مفاهیم مطمئن بود و این مسئله در برقراری ارتباط که مهمترین کارکرد زبان است خلل ایجاد میکند.
از همین رهگذر است که ویتگنشتاین زبان خصوصی (private language) را نفی میکند و معنا را امری عمومی (public) بهشمار میآورد؛ چون در زبان خصوصی ابزاری برای سنجش پیروی صحیح یا عدم پیروی صحیح از قواعد وجود ندارد و اگر نتوان میان پیروی صحیح یا پیروی ناصحیح از قواعد تمایزی قائل شد، معنای یک لفظ یا رفتار روشن نخواهد شد.
در این بازی زبانی نمیتوان ادعا کرد که لفظ «آجر» رابطة مصداقی با آجر خارجی دارد یا با گزارة «فلان آجر را برای من بیاور» در ارتباط است، بلکه هنگامیکه یکی از آنها واژة آجر را بهکار میبرد درواقع، فرد مقابلش را به فعالیت خاصی که همان دادن یک آجر کامل است دعوت میکند و توقع دارد که او نیز رفتار مناسبی از خود بروز دهد.
5 بینیازی وجود خداوند نسبت به استدلال باتوجه به اینکه الفاظ در نحوههای مختلف زندگی و بنابر پیروی از قواعد مختلف معنادار میشوند، بنابراین معانی الفاظ برای یک متدین که در بازی زبانی دین زیست میکند با یک ملحد متفاوت خواهد بود.
هر دینی دارای خدای خاص خود است و خدا در هر دینی با توجه به نحوة زندگی موجود در آن دین معنادار میشود و بههمیندلیل، در ادیان گوناگون تلقیهای مختلفی از خداوند وجود دارد.