چکیده:
موضوع این مقاله، فازی سازی دموکراسی است. مدعای این مقاله آن است که تئوری دموکراسی، روایت دو ارزشی از نظم سیاسی (دموکراتیک یا غیردموکراتیک) ارائه می دهد. اما روایت دو ارزشی در باب دموکراسی، با واقعیت ناسازگار است. در واقع، دموکراسی، حقیقت فازی دارد. در این مقاله، پس از بحث انتقادی در باب تئوری معرفت شناسی عقلانیت انتقادی، دستگاه معرفتی فازی فرموله شده است. در باب معرفت شناسی فازی گفته شده است که در این افق معرفتی، همه چیز به طور نسبی درجه بندی می شود و حقیقت، چیزی بین صفر و یک است. در این دستگاه معرفتی، حقیقت سیاه و سفید، به حقیقت خاکستری انتقال مییابد؛ هم برساخته های معرفت شناسانه و هم نهادهای اجتماعی و سیاسی، تابع اصل عدم قطعیت می شوند. بدین ترتیب، در معرفت شناسی فازی، تابع عضویت مبتنی بر ارزشهای صفر و یک، به تابع عضویت فازی مبتنی بر درجه بندی میزان عضویت در بازه [0،1]، تعمیم می یاید. در ادامه، در پرتو دستگاه معرفتی فازی، به استدلال تجربی در باب فازی سازی دموکراسی پرداختهایم. شواهد، نشان می دهد که دموکراسی، به مثابه یک واقعیت، ارزش هایی را در بازه [0،1] دریافت می کند. ارزش یک، بیانگر کشورهای کاملا دموکراتیک و ارزش صفر، بیانگر کشورهای کاملا غیردموکراتیک است و درجات بین صفر و یک، دلالت بر درجه بندی نظام های دموکراتیک و غیردموکراتیک دارد. بنابراین کشورهای امریکا، انگلیس، ژاپن، ترکیه، هند، فرانسه و ایران (1998 تا 2003) عضو کشورهای دموکراتیک می باشند، با این حال، نوع و درجه دموکراسی آنها تفاوت می پذیرد.
خلاصه ماشینی:
"به طور کلی ، اگر ماهیت دموکراسی را از حیث پایة معرفت شناسی ، مبتنی برگزارههای فراتاریخی و از نظر پایة هستی شناختی ، به مثابه نمونه ای از واقعیت عام فهم کنیم ، در این صورت، روایت ما از دموکراسی بر دستگاه معرفتی عقلانیت انتقادی استوار است .
این روایت را می توان در چارچوب منطق ارسطویی با ارزشهای صفر و یک نشان داد، اما گزارههای معرفتی و دلالت های هستی شناسی آن، غیر از فضای دوارزشی ، در یک فضای چندارزشی نیز قابل طرح است که در ادامة نوشتار، به این بحث پرداخته می شود.
معرفت شناسی فازی، از طریق تاکید بر نظام چندارزشی ، نه تنها تقسیم بندی گزارههای معرفتی را بر مبنای صدق و کذب (صفر و یک ) می پذیرد، بلکه در عین حال، میزان عضویت و عدم عضویت در مجموعه ها را درجه بندی می کند.
در روش تحلیل کمی کلاسیک، مفاهیم به متغیر تبدیل شده و واریانس متغیر وابسته ، از طریق متغیر مستقل تبیین می شود، اما در روش فازی، مفهوم مورد سنجش ، نه به عنوان یک متغیری که جانشین مفهوم شده است ، بلکه به مثابه یک مجموعة فازی در نظر گرفته می شود، آن گاه نوع و میزان عضویت اعضا در آن مجموعه ، تحلیل می گردد.
مفهوم دموکراسی را به مثابه یک مجموعة فازی (کشورهای دموکراتیک) در نظر گرفته ایم و میزان عضویت کشورها را در آن مجموعه ، در بازة [٠،١] مورد توجه قرار دادهایم ."