خلاصه ماشینی:
com مقدمه اگرچه کار و کوشش و تلاش براي کسب معاش در همه فرهنگ هـا کـم و بيش مورد ستايش قرار گرفته ، اما در فرهنگ ايرانـي ايـن موضـوع بـا جـديت بيشتري بيان شده است .
بـراي مثـال ، در «داسـتان پيـر خشت زن » که آن را طي «مقالت پنجم » ذکـر کـرده اسـت ، جـواني بـه پيرمـرد خشت زني ميگويد: چرا به چنين کاري مشغول هستي؟ خود را دچار زحمـت نکن زيرا افراد بسياري هستند که ناني به تو بدهند: کاين چه زبوني و چه افکندگيست کاه و گل ، اين پيشه خربندگيست خيز و مزن بر سر اين خـاک تيـغ کـز تـو ندارنـد يکـي نـان دريـغ پيرمرد ميگويد دست از سر من بردار زيرا: دست بدين پيشه کشيدم که هست تا نکشم پيش تو يک روز دست دستکش کس نـيام از بهـر گـنج دستکشي ميخـورم از دسـترنج (خمسه نظامي: ١١١-١١٢) نظامي در «حکايت سليمان با پير برزگـر» (همـان : ١٢٢-١٢٢) نيـز همـين انديشه را در قالب روايي بيان کرده است .
اسـتاد احمد گلچين معاني که مجموعه اي از شهرآشوب هاي شعر فارسي را گردآوري کرده است ، در اين باره مينويسد: «سراينده اين نوع شعر در عين حال که قصد تفنن و هنرنمايي داشته ، متوجه اين نکته نيز بوده است کـه تعريـف خشـک و بيروح ، فيالمثل از هنر يک آهنگر و ذکر آلات و افزار کـار او لطـف چنـداني نداشته و چنگي به دل نميزده ، لذا هر صـنعتگر و پيشـه وري را يـک محبـوب فتنه گر و شهرآشوب وانمود ساخته و از درد عشق و عاشـقي سـخن بـه ميـان آورده است تا خواننده را رغبت انگيز باشد.
» (گلچين معاني، ١٩٢٢: ٢) در اين مقاله ، مضمون کار و کوشش در افسانه ها، تمثيل ها و مثل هـا و نـوع نگاه به اين مقوله آورده شده است : ٦.