چکیده:
با رشد و گسترش مطالعات میان رشته ای، امـروزه تعامـل بـین ادبیـات و دیگـر شاخه های علوم انسانی – از جمله روان شناسی - در عرصه ی نقد و نظریه پردازی ادبی، رواج بسیار یافته است . روان شناسی انسان گرا از مکاتب روان شناختی نیمه ی دوم قرن بیستم است که با محور قرار دادن انسان و استعدادهـای سرشـار او، بـا ارائه ی ایده ها و الگوهایی مرتبط با حیات فردی و اجتماعی آدمی نظیر خلاقیـت ، خودشناسی، تجارب متعالی، استقلال و ...رشد و شکوفایی او را در کانون توجه و تامل قرار میدهد. با مروری در اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی درمی یابیم کـه بسیاری از سروده های وی، با همین ایده ها و الگوهای روان شناسانه ، قابل انطباقند، به نحوی که احساس میکنیم شـاعر، در اغلـب سـروده هـایش ، طـرح رهـایی و شکوفایی انسان را به تصویر میکشد.این مقاله به شیوه ی تحلیلی - تطبیقـی و بـا هدف توصـیف و تحلیـل اشـعار ایـن شـاعر بـر مبنـای الگوهـای ایـن مکتـب روان شناسانه ، و با ارائه ی برجسته ترین نمودهای این هم سانی، ضمن آنکـه نـوعی خوانش تازه ی روان شناسانه از شعر امروز را فراروی مخاطب مـی نهـد، حامـل و حاوی این نتیجه است که همواره میان متون ادبی و مکاتب گوناگون علوم انسانی –و از جمله روان شناسی - اشکالی از هم گرایی و هم صدایی آشکار و پنهـان ، در جریان است .
خلاصه ماشینی:
"٢. پیشینه ی بحث کتب و مقالات مرتبط با معرفی روان شناسی انسان گرا بسیارندو مـا از معتبرتـرین آن هـا در این پژوهش بهره جسته ایم ؛اما در زمینه ی بررسی تطبیق متون ادبی فارسی با اصـول روان شناسی انسان گرایی تنها دو مقاله پیش از این نوشته شده است : -مقالـه ی «بررسـی تطبیقـی نمودهـای انسـان گرایـی درگلسـتان سـعدی بـا رویکـرد روان شناسی انسان گرا» (میدانی و بخشایش ، ١٣٩١: ١٨٩-٢١٩) -مقالــه ی «بررســی تطبیقــی نمودهــای خودشــکوفایی درمثنــوی بــا روان شناســی انسان گرایانه ی آبراهام مزلو» (ظهیری ناوی، علایی ایلخچی ورجبی ، ١٣٨٧: ٩١-١٢٤) درباره ی شعرو شخصیت شفیعی کدکنی، کتب ، مقالات و پایان نامه هـای بسـیاری نوشته شده است .
در ایـن مقالـه ، همسـانی و همانندی پاره ای از برجسته ترین سروده های ایشان بـا خصـایص افـراد خـود شـکوفاو رفتارهای منجر به خود شکوفایی از جمله : تئـوری نیازهـای اساسـی انسـان ، توجـه بـه ماهیت خود، شناخت دفاع های روانی خـویش وشـهامت کنـار نهـادن آن هـا، اتکـا بـر خویش و داشتن استقلال فردی، پاسخ دادن به ندای درون در برابـر تمـایلات بیرونـی، مقاومت در برابر همرنگی با جماعت ، آزمودن شیوه های جدید به جـای پنـاه بـردن بـه راه های راحت و امن ، ساخت شخصیت آزادمنش ،داشتن نگاه خلاق و تجارب عرفـانی یا اوجی ،بازنموده شده و مورد تحلیل قـرار گرفتـه اسـت ؛ حاصـل کـار،آن کـه : شـعر شفیعی کدکنی، ذاتا شـعری اسـت پویـا، خلاقانـه و همچـون آمـوزه هـای روان شناسـی انسان گرایی، در مسیر رهایی و خود شکوفایی و نیز این نکته کـه شـعر فارسـی –چـه کلاسیک و چه نو-از ظرفیت های فراوانی بـرای تحلیـل و تفسـیرهای روان شناسـانه و دیگر اصول و مبانی شاخه های متنوع علوم انسانی ،برخوردار است ."