چکیده:
زمینه: منطق، علم و ابزاری از نوع قاعده و قانون است و هدفش بازداشتن فکر از انحراف و گمراهی است. ارزش و اعتبار نتایج حاصل از فعالیت های فکری و علمی را می توان به کمک دستورها منطق تعیین کرد. اخلاق پزشکی به عنوان علمی که آمیزه ای از علوم انسانی و علوم تجربی است به این ابزار کارآمد نیازمند است تا بتواند محکم و استوار به ارائه ی تعاریف و استدلالات درست و منطقی بپردازد و از خطا های ناخواسته و نادانسته ای که گاه عوارض جبران ناپذیری دارند مصون بماند. در این مقاله تلاش شده است تا مخاطبان محترم از طریق آشنایی با علم منطق و شناخت مصادیق آن در اخلاق پزشکی، پیوند و ارتباط این دو مقوله با یکدیگر را ملاحظه نمایند. روش مطالعه: در این مطالعه ی انطباقی تلاش شده است تا با مرور اجمالی بعضی از مهم ترین مواد سازنده ی منطق (مانند مباحث الفاظ، کلی منطقی، قضایا، احکام، صناعات خمس، حجت و استدلال)، نمونه هایی از مصادیق اخلاق پزشکی مرتبط با هر مبحث نیز آورده شود. یافته ها: ردپای منطق در بیشتر مباحث اخلاق پزشکی به صورت پنهان یا آشکار قابل جستجو و شناسایی است. اساسی ترین هدف مقالهیی حاضر شناساندن کاربرد و جایگاه حرفه ای علم منطق در اخلاق پزشکی بوده است؛ در این زمینه می توان ادعا کرد که شناختن مجهولات و به کار گرفتن معلومات در اخلاق پزشکی در سایهیی علم منطق، اطمینان بخش، همه پذیر و مصون از اشتباه خواهد بود. همچنین، معیاریهای متقن منطق در شناختن و به کار گرفتن صناعات خمس، ضمن منطقی کردن گفتار، نوشتار و رفتار فرد،می تواند قدرت تشخیص حق از باطل را نیز در او تقویت کند که خود در اخلاق پزشکی کاربرد بسیاری دارد. نتیجه گیری: زبان منطق می تواند زبان مشترک جوامع، دیدگاه ها و نگرش های متفاوت در اخلاق پزشکی باشد. ادبیات منطق، ادبیات عقل و اندیشه است و چون استعداد بر سر¬میز نشاندن صاحبان اندیشه ها و نظریه های مغایر را دارد می تواند در ترسیم نقشه ی عملی و رفتاری یک نظام اخلاق پزشکی جهانی و بین المللی، مفید و موثر باشد؛ بنابراین شایسته است با نگاهی جدی، در ایجاد پیوند و ارتباط این دو علم تلاش شود و نباید از به کار گیری کاربردی منطق در فرهنگ علمی اخلاق زیستی و اخلاق پزشکی جهانی غفلت نمود.
خلاصه ماشینی:
روش مطالعه : در این مطالعه ی انطباقی تلاش شده است تا با مرور اجمالی بعضی از مهم ترین مواد سازندهی منطق (مانند مباحث الفاظ، کلی منطقی ، قضایا، احکام، صناعات خمس ، حجت و استدلال)، نمونه هایی از مصادیق اخلاق پزشکی مرتبط با هر مبحث نیز آورده شود.
از دیگری نیست ؛ به عبارت دیگر، راز و رازداری در هیچ کدام از آنها میزان بیشتر و کمتر ندارد و در حقیقت ، راز در تمام آنها راز است ؛ این چنین مفاهیمی را در منطق متواطی می نامند اما گاهی بعضی از مفاهیم کلی مانند ناراحتی ، خوشحالی ، آگاه بودن، راضی بودن وقتی بر مصادیق شان منطبق می شوند میان افراد و رویدادها از نظر صدق مفهوم برآنها (مصادیق )، می توان تفاوت قائل شد؛ بدین نحو که صدق مفهوم بر یک فرد شدیدتر، بیشتر، مقدم یا سزاوارتر از صدق آن مفهوم بر فرد دیگر است .
٢- نسبت میان دو مفهوم به این صورت باشد که یکی بر تمام افراد مفهوم دیگر صدق کند و مصادیق دیگری غیر آن نداشته باشد آن را نسبت «عموم و خصوص مطلق » می نامند؛ رابطه ی پزشک و رازداری از این نوع است چرا که هر پزشکی باید رازدار باشد ولی هر فرد رازداری ضرورتا پزشک نیست .
رابطه ی میان سقط شرعی و سقط غیرقانونی از این نوع است چرا که هیچ مصداقی از سقط های غیرقانونی را نمی توان به عنوان موردی معرفی کرد از نظر شرعی نیز پذیرفته شده باشد.