چکیده:
ناباروری یکی از قدیمیترین مشکلات بشری است که از دیر باز سبب شده است مبتلایان به آن، دورهای از زندگی خود را با انواع فشارهای عصبی، روانی بگذرانند و این مساله موجب تلاشهایی برای دستیابی به راهحلهای آن شده است. یکی از انواع ناباروری که پیش از این لاعلاج تلقی میشد، موجود نبودن سلولهای جنسی بود که استفاده از گامت شخص سوم جهت بارورسازی افراد نابارور، افق تازهای را در درمان ناباروریهای مذکور گشود. با موفقیت تلاشهایی که در جهت بارورسازی افراد نابارور با گامت شخص سوم صورت پذیرفت، پرسشها و چالشهای اخلاقی و حقوقی متعددی به وجود آمد که نیاز به قوانین خاصی را به خصوص در نحوهی اهدای گامت و جنین به زوجین نابارور بیش از پیش آشکار کرد. برای رفع این مشکلات کمیتههای متفاوتی در کشورهای مختلف تاسیس گردید و در بسیاری از کشورها قوانینی تصویب شد که به موجب آنها شرایط خاصی جهت اهدا و دریافت گامت و جنین مشخص گردید. یکی از این شرایط بحث بینام بودن یا محرمانگی است که جزو بحث برانگیزترین مقولهها در تمامی مکاتب حقوقی و اخلاقی میباشد. پنهان کردن ارتباط ژنتیک کودک با والدین از جمله موضوعاتی است که به لحاظ اخلاقی، فقهی، حقوقی، جامعه شناسی و روان شناختی قابل بحث و بررسی است. در آوریل ۲۰۰۵ برای اولین بار قانونی در بریتانیا وضع شد که به گمنامی اهداء کنندهی گامت و جنین پایان داد. پس از آن، کشورهایی مثل اتریش، سوئد، نروژ، هلند و نیوزیلند نیز قوانین مشابهی وضع کردند و به مورد اجرا گذاشتند. مطالعهی حاضر با بررسی حوزههای مختلف (اخلاقی، فقهی، حقوقی، جامعه شناسی و روان شناختی) سعی در به چالش کشیدن اصل بینام بودن یا محرمانگی دارد.