چکیده:
از شگردهای فرقههای انحرافی، بهرهگیری از روایات، در جهت تثبیت اغراض فرقهای است. ابوالفضل گلپایگانی، مبلغ بهائیت در کتاب «فرائد»، در بیان روایات مبشر ظهور «باب»، به روایتی از ام هانی تمسک میکند و این روایت را که بر تعبیر «مولود فی آخر الزمان» در حق حضرت مهدی( مشتمل است؛ بر ادعای سید علی محمد شیرازی، ملقب به «باب» قابل تطبیق دانسته و آن را از اشارات ظهور و آیتی بر حقانیت ادعای وی شمرده است. در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی ادعای مذکور پرداخته شده است. با تحلیل سندی و محتوایی این روایت و در نظر گرفتن دو روایت دیگر از ام هانی که همگی مشابه و در ذیل آیه 15 و 16 سوره تکویر وارد شده است؛ و با در نظر گرفتن معنای تعبیر «آخرالزمان»؛ این نکته حاصل شد که این روایت بر حضرت حجت( قابل تطبیق است؛ در غیر این صورت، در تعارض با دو روایت دیگر فاقد ارزش استناد علمی خواهد بود.
One of the techniques of deviant sects is using the narratives in order to stabilize their own sectarian purposes. AbolfazlGolpayegani، the missionary of Baha’I، in his book “Fara’ed”، adheres to UmmaHani’s narration، one of which bear the good news of the advent of Bab and considers this narration، which includes the interpretation of “the born in the Apocalypse” for Imam Mahdi، conformable to the claims of Seyyed Ali Mohammad Shirazi، known as “Bab” and as a signal for his advent and a sign for the legitimacy of his claim. In this paper، by the use of descriptive-analytic method we investigate the above-mentioned claim.By analyzing its authority and content and with considering the other two narrations by UmmeHani which are all similar and narrated following the verses 15 and 16 of surah “Takwir” and by comparing this narration and considering the meaning of the interpretation of “Apocalapse”، this result is gained that this narration is conformable to Imam Mahdi; otherwise، it contradicts the other two narrations and lacks the scientific citation.
خلاصه ماشینی:
ابوالفضل گلپايگاني، مبلغ بهائيت در کتاب «فرائد»، در بيان روايات مبشر ظهور «باب»، به روايتي از أم هاني تمسک ميکند و اين روايت را که بر تعبير «مولود في آخر الزمان» در حق حضرت مهدي( مشتمل است؛ بر ادعاي سيد علي محمد شيرازي، ملقب به «باب» قابل تطبيق دانسته و آن را از اشارات ظهور و آيتي بر حقانيت ادعاي وي شمرده است.
3. و بِهذا الإسناد عن محمّد بنِ مسعود عن نصرِ بنِ الصّبّاحِ عن جعفرِ بنِ سهيلٍ قال حدّثني أبو عبد اللّه أخو أبِي عليٍّ الكابليّ عنِ القابوسيّ عن نصرِ بنِ السّنديّ عنِ الخليلِ بنِ عمرٍو عن عليّ بنِ الحسينِ الفزارِيّ عن إِبراهيم بنِ عطيّة عن أمّ هانئٍ الثّقفيّةِ: قالت غدوت على سيّدي محمّد بنِ عليّ این روایت در منابع روایی زیر روایت شده است: کافی، ج1: 341، ح22 ؛ تفسیر نور الثقلین، ج5: 517، ح19؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج14: 153 و 155؛ الوافی، ج2: 417 ؛ تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، ج5: 595، ش11424و: 596، ش11427؛ مرآة العقول، ج4: 55؛ اثبات الهداة، ج5: 58، ح32 و 192؛ تفسیر صافی، ج5: 292 ؛ تأویل الایات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة: 744؛ بحار الانوار، ج24: 78، ح18؛ الهدایة الکبری: 362 و اثبات الوصیة للامام علی بن ابیطالب: 265.
روايت اول و دوم در کمال متانت وقوت قرار دارند و با قرآن، سنت و عقل و ساير معيارهاي سنجش هيچ تنافر و تنافي ندارند؛ اما روايت سوم با توجه به معناي آخرالزمان در روايات و قرايني که در اين روايت وجود دارد؛ بر حضرت حجت( كاملاً منطبق است.
اما در صورت اصرار گلپايگاني بر مدعاي خويش: اين روايت در امر ولادت با دو روايت اول متعارض خواهد بود؛ چراکه در روايت سوم، ولادت حضرت را در آخر الزمان (زماني متأخر از زمان ائمه) دانسته است.