چکیده:
«امید»، از مسائل مهم و اساسی در عرصه فرد و اجتماع است و برای بسیاری از مسائل اجتماعی نقشی محوری دارد؛ و محرک ذاتی و اصلی زندگی و عامل پویایی روان انسان است. بدیهی است، موضوع امید در ادیان، مخصوصا ادیان ابراهیمی که داعیه اصلاح فرد و اجتماع را دارند، به نحو ویژهای مطرح گردد، این امید در ادیان ابراهیمی در سه مقوله اصلی: امید به آینده، امید به آخرالزمان، و امید به آمدن منجی، قابل دسته بندی است. به عبارت دیگر، آموزههای دینی مرتبط با موضوع امید در ادیان ابراهیمی در جهت ایجاد امید در این سه محور میباشد:1. امید به آینده: این آموزهها در صدد ایجاد روحیه امید به آینده و عدم یاس از وضعیت موجود است.2. امید به آخرالزمان: این دوره میعادگاه امید بشر و از اهمیت ویژهای برخوردار است. در بخش اول آن، تاریکی و خطر و آسیب و در بخش دوم، سراسر نور و زیبایی و عدالت است.3. امید به آمدن منجی: این امید، بر آمدن فردی الاهی از نسل پاکان منطبق و متصور میگردد و نسبت به دو امید قبل از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ چون از طرفی مکمل مقوله امید است و از طرفی مهمترین مصداق برای امید به آینده و آخرالزمان میباشد. امید به منجی است که پویایی و نشاط و معنابخشی در جامعه ایجاد میشود و پناهگاهی معنوی برای مردم و زمینهساز رشد و تعالی بشر و محرکی برای نبرد با ظلم و ستم و انقلاب میگردد و تسکین دهندهای قوی برای مصائب و مشکلات میباشد و طبعا از عوامل مهم انسجام اجتماعی به شمار میرود. بدیهی است هر کدام از ادیان که تصور واضحتری نسبت به امید و منجی ارائه کند، در رسیدن به
“Hope” is one important and key issue in the realm of individual and society and plays a central role in many social issues، and is the human’s innate and primary motive and the dynamics of human psyche. Obviously، the issue of hope in religions، especially Abrahamic religions which claim they reform individuals and society، is raised in a special way. Hope in Abrahamic religions is divided into three categories: hope to the future، hope to the Occultation period، and hope to the Savior to come. In other words، religious teachings related to the topic of hope in the Abrahamic religions along with the
creation of hope fall into three axes:
1. Hope to the future: these teachings seek to create a spirit of hope to the future and lack of despair from the present situation.
2. Hope to Apocalypse: this period is the tryst of human’s hope and has a special importance. In the first part، there is darkness، danger and harm and in the second section isthe light، beauty and justice.
3. Hope to the advent of the Savior: this hope is conformed and imagined with the advent of a Godly person and has a special place in comparison to the previous hopes، because at one hand، it is a supplement to the issue of hope and on the other hand is the most important instance of hope to the future and Apocalypse. It is the hope to the Savior which causes dynamism، vitality and meaningfulness in society and becomes a spiritual safe place for people and paves the ground for human growth and excellence and is the motive to fight oppression and revolution and is a powerful and strong soothing for the hardships and problems and is considered as one of the important factors in social cohesion. It is clear that each of the religions which offer a more clear image of hope and Savior is more successful in achieving individual and social functionalities of believing savior، both in terms of quality and quantity. Meanwhile، the Shia religion offers a special attitude toward hope which makes it distinct from all religions. The hope to the future، Apocalypse and the savior، in Shia point of view، has taken a key and central role in many of individual and social problems.
خلاصه ماشینی:
3. اميد به آمدن منجي: اين اميد، بر آمدن فردي الاهي از نسل پاکان منطبق و متصور ميگردد و نسبت به دو اميد قبل از جايگاه ويژهاي برخوردار است؛ چون از طرفي مکمل مقوله اميد است و از طرفي مهمترين مصداق براي اميد به آينده و آخرالزمان ميباشد.
طبيعي است موضوع اميد در اديان، مخصوصا اديان ابراهيمي که داعيه اصلاح فرد و اجتماع را دارند، به نحوي خاص و ويژه مطرح گردد و در مذهب شيعه که نسبت به قدرت الاهي بهترين نگرش را ارائه کرده و بالاترين برنامه را براي اصلاح فرد و اجتماع در دستور کار خود دارد، موضوعاتي چون اميد و انتظار فرج و گشايش، از جايگاه والايي برخوردار باشند.
در اين بين، اديان ابراهيمي که طلايه دار ايجاد چنين روحيهاي در بين پيروان خود ميباشند، همواره نور اميد را در ضمير پيروان خود فروزان نگه داشته و فرا رسيدن فرج و گشايش و عبور از وضعيت نا مطلوب و بد موجود را نويد دادهاند و با ترويج فرهنگ اميد به آينده و آموزه انتظار، بحرانها را مديريت کرده و متذکر شدهاند که در آيندهاي نه چندان دور، همه چيز به کام آنها خواهد بود.
ج- اميد به منجي در آيين اسلام از آنجا که پيروزي جريان حق و عدالت بر باطل و ظلم، خواسته فطري هر انسان است ؛ اديان بزرگ ظهور فردي را براي به ثمر رساندن اين خواسته بشر نويد دادهاند.