چکیده:
فوکو از جمله معدود صاحبنظران غربی است که از نزدیک شاهد وقوع انقلاب اسلامی ایران بوده و مصاحبهها و مقالاتی نیز از وی در این رابطه منتشر گردیده است، علیرغم تلاشهای وی در بررسی چگونگی شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی، نظریات وی در غالب مقالات و مصاحبههای تقریبا پراکنده منتشر شده و فاقد یک مدل نظری منسجم میباشد. در مصاحبهها و مقالات وی، هفت متغیر قابل شناسایی است: دین اسلام، رهبری، ضعف ارتش، اراده جمعی، اراده به تغییر، شکست نوسازی و کاهش تدریجی حمایتهای بینالمللی از رژیم پهلوی. در این نوشته پس از بررسی هر کدام از این متغیرها، با اتکا به پژوهش اسنادی و با استناد به سایر مکتوبات و اسناد نوشتاری موجود، به نقد و بررسی بخشهایی از نظرات فوکو پیرامون انقلاب اسلامی پرداخته میشود. همچنین در پایان ریشههای نظری دیدگاههای وی مورد بررسی قرار میگیرد.
Foucault is among few western thinkers who have closely witnessed Islamic revolution happening in Iran. His interviews and articles in this regard have been published. Despite his efforts to study how Islamic revolution was formed and triumphed, his viewpoints have been published in sporadic articles and interviews lacking an integrated theoretical model. Seven variables are identifiable in his interviews and articles: religion of Islam, leadership, weakness of the army, collective will, a commitment for change, failure of renovations and gradual decrease of international supports from Pahlavi regime. In this article, these variables have been studied and then based on document research and referring to other literature in this regard, part of Foucault's viewpoints about Islamic revolution has been studied and criticized. Finally theoretical roots of his viewpoints will be studied.
خلاصه ماشینی:
(هانتینگتون، 1386: 385) با توجه به این تعریف از انقلاب، میتوان انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب بزرگ و اجتماعی دانست که نه تنها تأثیراتی بر روی جامعه خود که حتی بر جوامع دیگر بشری، بالاخص برخی کشورهای اسلامی و جهان سوم داشته است.
(همان: 106) بنابراین با توجه به دیدگاههای فوکو، میتوان گفت عوامل زیر به صورت مستقیم در شکلگیری و پیروزی این حرکت عظیم اسلامی ـ مردمی نقش داشتهاند که هر کدام از آنها به صورت مجزا مورد بحث و بررسی قرار میگیرد: 1.
عدم وجود ایدئولوژی خاص در بین نیروها و ساختار ارتش ایدئولوژی، به عنوان نیرویی سازماندهنده و هدایتکننده، میتواند اعضای یک مجموعه را به سوی هدف و آرمان مورد انتظار رهنمون سازد، اما با توجه به دیدگاههای فوکو: ارتش ایدئولوژی خاصی نداشت و هیچ گاه هم نقش آزادیبخش را نداشته است و به ترتیب رنگ روسی، انگلیسی و آمریکایی گرفته است و همواره از شاهان حاکم حفاظت کرده است و هیچگاه فرصت نشده که خود را با ایران یکی دانسته و سرنوشت کشور را بدست بگیرد.
(همان: 37) رابعا: این نوع شیوه حکومت، بارها توسط شخص امام خمینی+ و بسیاری از شخصیتهای بزرگ انقلابی آن زمان همچون شهید بهشتی، شهید مطهری، حضرت آیتالله خامنهای (که بعد از رحلت امام خمینی+ رهبری انقلاب اسلامی را بر عهده گرفتند) و همچنین سایر بزرگان انقلاب، در میان اقشار مختلف مردم مورد بحث و تبیین قرار گرفته است.